در مورد فرهنگ کانادا بیشتر بدانیم و بخوانیم

در مورد کانادا بیشتر بدانیم و بخوانیم، قرار است اطلاعاتی و محتوایی در جهت مسایل روز و وقایع و رخداد های علمی، هنری و ادبی کانادا ارایه دهد.

در مورد کانادا بیشتر بدانیم و بخوانیم، قرار است اطلاعاتی و محتوایی در جهت مسایل روز و وقایع و رخداد های علمی، هنری و ادبی کانادا ارایه دهد. اخبار و فستیوال های هنری همچنین اتفاقات دنیای ادبیات، سینما، تئاتر که برای ما فارسی زبان ها در اقصی نقاط دنیا اعم از کانادا می تواند جذاب باشد. هدف از این وبلاگ معرفی بخشی از فرهنگ در سرزمین کانادا است.

در خیابان راه می‌رفتم. ساعت سه نیمه شب بود و برعکس همیشه دوست نداشتم با ماشین در خیابان ها بچرخم. روز سختی را پشت سر گذاشته بودم از همان روزها که وقتی صبح از خواب بلند می شوی و می دانی تا شب، روز خوبی نخواهد بود.

به گذشته ام فکر می کردم و مسیرهایی که در زندگی طی کرده بودم. شاید هم بیشتر داشتم به آدم هایی که روزی روزگاری در همه این سالها در زندگی ام بودند و حالا دیگر نبودند فکر می کردم. هرچه بود در حال خودم نبودم و متوجه فضای اطراف خودم هم نبودم.
همان طور که در پیاده رو می رفتم صدای موزیکی توجه من را به خود جلب کرد. نزدیکتر شدم و دیدم صدا از یک بار قدیمی در کوچه سمت راستم بیرون می آید.

وارد بار شدم و روی اولین صندلی در کنار در ورودی نشستم. بار قدیمی و کهنه ای بود. مشخص بود سالهاست به آن رسیدگی نشده شاید چون هیچ وقت مشتری زیادی نداشت.
اما من در حال خودم نبودم و فقط داشتم به موزیک گوش می کردم خانمی روبروی من ظاهر شد و از من پرسید چی می خوای برات بیارم. لحن صحبتش جوری بود که انگار داره می گه چی می خوای بهت بدم زود بزنی به چاک چون اینجا جای تو نیست.

گفتم هیچی اومدم موزیک گوش کنم این موزیک شما بود که من به داخل کشوند.
انگار در اون لحظه به خصوص اون منظور من فهمید و گفت: باشه می دونم چی می خوای. رفت و صبر کرد موزیک که تمام شد دوباره همان قطعه را از اول پخش کرد. و برگشت. این بار دو استکان در دستش بود و نشست روبروی من آن طرف میز و با شیشه‌ای که دستش بود استکان ها را پر کرد و گفت: بیا بخور. تو به این نیاز داری. آمدم بگویم من نوشیدنی نیاز ندارم اما انگار دیر شده بود و او منتظر بود من هم استکان را به دست بگیرم و او را همراهی کنم.
از او پرسیدم: مگه تو می دونی این چه موزیکیه؟
پوزخندی زد که انگار سئوال نابه جایی پرسیدم.
پرسید: اهل کجایی؟ گفتم ایران. گفت من اهل بلژیک هستم. گفتم: پس لی لی رو می شناسی؟
استکانش را بالا رفت و گفت: خیلی بیشتر از چیزی که تصورش می کنی و بلند شد رفت انتهای سالن در پیانویی را که معلوم مدت هاست استفاده نشده باز کرد و شروع کرد به هم نوایی با موزیک.

بلند شدم و رفتم کنار پیانو و گفتم: می شه سیگار بکشم؟‌ گفت: آره. به منم بده. البته کشیدن سیگار در این بار ممنوعه اما اینجا که کسی نمیاد و رئیس لعنتیم هم نیست. پس راحت باش.
حالا که خوب فکر می کنم یادم نمی آید صحبتهایمان در مورد این موزیک بود یا در مورد فیلمی که این موزیک برای آن ساخته شده یا در مورد کتابی که از روی آن این فیلم را ساختند اما یادم هست که آن شب با هم خیلی صحبت کردیم. انگار در زندگی همه آدمها آدمهای دیگری هستند که یک روزی برای همیشه دیگر نیستند.
نگران نباشید حال من خوب است
Je vais bien, ne t’en fais pas

Don’tWorry, I’m Fine

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/%d9%86%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a8%d8%a7%d8%b4%db%8c%d8%af-%d8%ad%d8%a7%d9%84-%d9%85%d9%86-%d8%ae%d9%88%d8%a8-%d8%a7%d8%b3%d8%aa/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۰ ، ۱۳:۱۷
سمیرا مرادی

ای پیک پی‌خجسته که داری نشان دوست
با ما مگو بجز سخن دل‌نشان دوست
گر دوست بنده را بکُشد یا بپرورد
تسلیم از ‌آنِ بنده و، فرمان از ‌آنِ دوست

سعدی

ای پیک پی‌خجسته که داری نشان دوست
با ما مگو بجز سخن دل‌نشان دوست
گر دوست بنده را بکُشد یا بپرورد
تسلیم از ‌آنِ بنده و، فرمان از ‌آنِ دوست

سعدی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۰۰ ، ۱۶:۱۱
سمیرا مرادی

زبان فارسی با زبان لاتین، یونانی و سانسکریت، زبان‌های کلاسیک جهان اعلام شده و در تاریخچه چند هزار ساله‌اش تحولات زیادی را از سر گذرانده

ریشه زبان فارسی

زبان فارسی یکی از گویش‌های قوم پارس بوده است که به جنوب غربی فلات ایران کوچ کرده بودند. با قدرت گرفتن خاندان هخامنشی از این قوم، زبان فارسی (در آن زمان پارسی باستان) به عنوان زبان رسمی و اداری در سرزمین‌های امپراطوری هخامنشی گسترش پیدا کرد. زبان فارسی یا پارسی باستان در ابتدا دستور زبان پیچیده با حالت‌های صرف گوناگون بود. با این حال، با آموختن غیر پارسی زبان‌ها، رفته رفته دستور زبان فارسی ساده تر شد. از این گسترش زبان در سرزمین‌های غیر فارسی زبان، به عنوان دلیلی برای ساده شدن این زبان یاد می‌شود. در اواخر دوره هخامنشیان، زبان فارسی یا پارسی باستان به شکل اولیه‌ای از پارسی میانه درآمده بود.

در زمان روی کار آمدن سلسله اشکانیان، فارسی یا پارسی، تاثیراتی از زبان پارتی (گویش رسمی اشکانیان گرفت) اما در دوران ساسانیان، این زبان که در آن زمان پارسی میانه بود زبان اول و رسمی ایران بود. تقریبا تمام سرزمین‌های قلمرو ساسانیان به این زبان صحبت می کردند.

نوشته‌های اولین پادشاهان سلسله ساسانی در قرن سوم بعد از میلاد به سه زبان ثبت شده‌اند: پارتی، پارسی میانه و یونانی. زبان پادشاهان اشکانی پارتی بود. قلمرو اشکانی از شمال خراسان شروع شد و بر تمام ایران گسترش پیدا کرد.

پارسی میانه در زمان ساسانیان بیشتر استفاده میشد. این سلسله از ایالت فارس شروع شد و با شکست حکومت اشکانیان تیسفون را به عنوان پایتخت حکومت خود انتخاب کردند. در این دوره زمانی در شمال ایران زبان پارتی و در جنوب ایران پارسی میانه صحبت میشد.

در دوره حکومت ۴۰۰ ساله ساسانیان در زبان فارسی تغییرات اساسی به وجود آمد. زبان پارتی به طور کلی از رواج افتاد و از قرن چهارم حکومت ساسانیان به بعد تمام کتیبه‌های بر جای مانده به زبان پارسی نوشته شده‌اند.

 پراکندگی زبان فارسی در ایران و جهان

کشورهایی که بیشترین جمعیت فارسی زبان جهان را دارند، ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان هستند. البته فارسی در کشورهایی غیر از ایران، به نام های دری، پارسی و تاجیکی گفته می‌شود. بعد از این کشورها، بحرین، پاکستان، هند، عراق، ترکیه و چین در رده‌های بعدی جمعیت فارسی زبان هستند.

فارسی در کشور بحرین، به نام عجمی یا لارستانی شناخته می‌شود. در هندوستان، تا قبل از استعمار انگلیس بر این کشور، فارسی نیز یکی از زبان‌های رسمی بوده است. شاعران و نویسندگان هندی تباری که به زبان فارسی به خلق اثر پرداخته‌اند، کم نیست.

جمعیت فارسی زبان مادرزادی در ایران، براساس سرشماری رسمی انجام  شده در سال ۱۳۷۵(۱۹۹۶ میلادی)، ۷۳ تا ۷۵ درصد جمعیت کل ایران را تشکیل می‌دهد و ۸۲ تا ۸۳ درصد مردم فارسی صحبت می‌کنند. جمعیت مردم فارسی زبان در سایر کشورهای جهان به صورت زیر است:

  • ۲۰ میلیون نفر در افغانستان
  • پنج میلیون نفر در تاجیکستان
  • هفت میلیون نفر در ازبکستان
  • جمعیت در بحرین، هند و پاکستان، نامشخص است

گرنوت ویندفور، استاد بازنشسته دانشکده مطالعات خاورمیانه دانشگاه میشیگان آمریکا در کتاب «زبان‌های ایرانی» که در سال ۲۰۰۹ منتشر کرده است، به جمعیت افرادی که فارسی، زبان مادری آن‌هاست و یا به عنوان زبان دوم به آن تسلط دارند، اشاره می کند. در این کتاب جمعیت فارسی زبان‌ها در کل جهان حدود ۱۱۰ میلیون نفر گزارش شده است.

زبان فارسی در محتوای وب

زبان فارسی در شبکه اینترنت پنجمین زبان پرکاربرد است. جدول زیر گزارش وبسایت موسسه «Web Technology Surveys» در رابطه با زبان‌های مورد استفاده در محتوای وب است.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d9%81%d8%a7%d8%b1%d8%b3%db%8c/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۰ ، ۱۶:۲۹
سمیرا مرادی

در میان ایرانیان کمتر کسی با عبارات هزار و یک شب، شهرزاد قصه‌گو و الف لیل و لیله بیگانه است؛ چه بسیار پیران و جوانانی که می‌دانند شهرزاد دختری قصه‌گوست و هزار و یک شب قصه‌های او برای شهریار است، ولی دانسته‌های آن‌ها از هزار و یک شب به همین‌جا محدود می‌شود و تقریباً همگی به غلط تصور می‌کنند که هزار و یک شب در اصل عربی است. از این رو در این مجال کوتاه، تاریخچه‌ی مختصری از این کتاب جهانی و محبوب و هزارملت را با هم می‌خوانیم.

با آنکه هزار و یک شب منبع بسیار ارزشمندی است برای مطالعات مردم‌شناختی، اجتماعی، ادبی و… پیرامون مشرق‌زمین، اما هنوز این اثر در میان شرقی‌ها مهجور است و تقریبا غالب پژوهش‌ها پیرامون هزار و یک شب محصول تلاش غربیان است و بسیاری از آنان هنوز هم شرقِ امروز را از دریچه‌ی هزار و یک شب می‌بینند.

 

نقطه پیدایش قصه‌های هزار و یک شب

هزار و یک شب مجموعه‌ای از داستان‌های عامیانه است که قبل از دوره‌ی هخامنشیان در هندوستان به ظهور رسید و بعدها (ظاهراً قبل از حمله‌ی اسکندر) به ایران آمد، از سانسکریت به پهلوی ترجمه شد و نام هزار افسان بر آن نهادند. سپس در قرن سوم هجری، زمانی که نهضت ترجمه بسیار فعال شده بود و کتاب‌های علمی و ادبی زیادی از زبان‌های مختلف به عربی برگردانده می‌شدند، این کتاب نیز از پهلوی به عربی ترجمه شد و الف خرافه نام گرفت. الف خرافه دیرزمانی در بغداد در دست اهل فضل و ادب دست‌به‌دست گشت و آثار ادبی عرب -چه افسانه‌های مربوط به دوران پیش از اسلام در عربستان و چه حکایت‌های معاصر- به آن افزوده شد.

در قرن چهارم هجری، بعد از متوکل عباسی که اهل علم و دانش و نیز تاجران و دریانوردان بسیاری از کتاب‌ها را از بغداد به دیگر سرزمین‌های اسلامی می‌بردند، این کتاب هم به مصر منتقل شد و در قاهره به دست قصّه‌سرایان و نقّالان افتاد و داستان‌سرایان مصری نیز حکایت‌هایی به کتاب افزودند که بعضی از آن‌ها ریشه در اسطوره‌ها و افسانه‌های مصری داشتند و بعضی نیز از مآخذ یهودی گرفته شده بودند.

در جریان این دست‌به‌دست گشتن‌ها و ترجمه‌ها، مترجمان و راویان و کاتبان مسلمان قسمت‌هایی از کتاب را که با اعتقادات اسلامی سازگاری نداشت، حذف می‌کردند یا داستان را تغییر می‌دادند؛ برای نمونه، کارهایی را که از نظر مسلمانان ناشایست بود، به پیروان دیگر ادیان نسبت می‌دادند یا اینکه بخش جدیدی به داستان‌ها اضافه می‌کردند که بر پایه‌ی عقاید اسلامی و فرهنگ مردم مسلمان باشد.

سرانجام این کتاب در قرن دهم هجری (شانزدهم میلادی) با عنوان الف لیله و لیله جمع‌آوری و تدوین شد که این همان نسخه‌ی مصری موجود است که مترجمان اروپایی در دست داشتند و اوّلین بار همین نسخه را آنتوان گالان «Antoine Galland 1646-1715» در سال ۱۷۰۴ میلادی به فرانسوی ترجمه کرد و پس آن بارها و بارها هزار و یک شب ترجمه شد.

الف لیله و لیله در زمان محمد شاه و به امر بهمن‌میرزا و به‌کوشش عبداللطیف طسوجی تبریزی به فارسی ترجمه شد و در سال ۱۲۶۱ه.ق در تبریز و سپس ۱۲۷۵ ه.ق در تهران و پس از آن مکرر به اسم الف لیله و لیله و هزار و یک شب چاپ شده است. ابوالفتح خان دهقان سامانی اصفهانی نیز آن را به رشته‌ی نظم کشیده و نامش را هزار دستان گذاشته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۰۰ ، ۱۵:۳۳
سمیرا مرادی

امسال برای اولین بار ملکه الیزابت دوم، باید سالگرد ازدواج خود را بدون حضور همسرش شاهزاده فیلیپ جشن بگیرد. این زوج در 20 نوامبر 1947 ازدواج کردند. و تا زمان مرگ فیلیپ در آوریل، در سن 99 سالگی، بیش از هفت دهه را با هم گذراندند.

شنبه هفتاد و چهارمین سالگرد ازدواج آن‌ها بود و برای اولین بار سالگرد ازدواج ملکه بدون شاهزاده فیلیپ برگزار شد.

ملکه که اکنون 95 سال سن دارد، پس از رگ به رگ شدن کمرش که او را آزرده کرده مجددا فعالیت‌های روزمره خودش را از سر گرفته است.

او آخر هفته گذشته مجبور شد بدلیل بیماری مراسم یکشنبه یادبود را در لندن از دست بدهد، اما روز چهارشنبه دیده شده بود وی پس از خروج از قلعه ویندزور با یک ژنرال ملاقات کرده است.

مرگ شاهزاده فیلیپ در اوایل سال جاری به زندگی عاشقانه طولانی و داستانی این زوج پایان داد.

عروسی آن‌ها و تنها پنج سال قبل از اینکه الیزابت پس از مرگ ناگهانی پدرش، پادشاه جورج ششم، به تخت سلطنت برسد در کلیسای وست مینستر برگزار شد. در زمان او پرنسس الیزابت و همسرش ستوان فیلیپ مانت باتن بودند.

این زن و شوهر یکی از طولانی‌ترین مشارکت‌ها را در بین تمام حاکمیت‌ها داشته‌اند. پس از مرگ شاهزاده فیلیپ، ملکه گفت که خانواده وی “در دوره غم و اندوه بزرگی” به سر می‌برند.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/queen-marks-first-wedding-anniversary-without-prince-philip/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۰ ، ۱۵:۲۲
سمیرا مرادی

اعراب هزار افسان را به الف لیله و لیله خواندند و دوباره به فارسی ترجمه شد و به هزار و یک شب تبدیل شد. اما آیا هزار افسانه را بازگو می‌کند؟

تا به حال اندیشیده‌اید که چرا عنوان «هزار و یک شب» برای این کتاب پُرطرفدار انتخاب شده است؟ آیا این اثر مشهور و جهانی به نام‌های دیگری نیز شناخته می‌شود؟ دلیل انتخاب این نام‌ها چیست؟ در این مقاله جواب این پرسش‌ها را خواهیم یافت.

متنی که از سانسکریت به پهلوی ترجمه شد، «هزار افسان» نام گرفته بود. زمانی که «هزار افسان» در بغداد به عربی ترجمه شد، «الف خرافه» و «الف لیله» نام گرفت و کم‌کم «الف لیله» به «الف لیله و لیله» تغییر داده شد و این اسم تا امروز روی کتاب ماند و در ترجمه‌ی فارسی دوران قاجار نیز لغت‌به‌لغت به «هزار و یک شب» ترجمه شد.

ژیلد میستر(Johann Gildemeister  ۱۸۱۲ – ۱۸۹۰) ، مستشرق آلمانی، عقیده دارد که تغییر «الف لیله» به «الف لیله و لیله» ناشی از نفرت اهالی مشرق‌زمین، خصوصاً اعراب، از اعداد تام است. آن‌ها این شکل از اعداد را نحس می‌شمردند؛ بنابراین اگر این گفته درست باشد، عرب‌ها برای رفع نحسی، عددی زوج را به عددی فرد تبدیل کردند و بدیهی است که نمی‌توانستند یک رقم کم کنند و حتماً باید رقمی اضافه می‌کردند، زیرا هم عبارت «الف لیله ولیله» سجع و خوش‌آهنگی بیشتری داشت و هم اینکه نام اصلی کتاب از بین نمی‌رفت.

«هزار» در هزار افسان و هزارو یک شب از کجاست؟

واژه‌ی «هزار» به دلیل تعداد قصّه‌ها انتخاب نشده است و در واقع، تعداد قصه‌ها هزار تا نیست. از آنجایی که عدد «هزار» به‌نوعی حس بی‌نهایت‌بودن را القا می‌کند و از طرفی تمام‌شدن حکایت‌ها نیز در حکم فرا رسیدن زمان مرگ شهرزاد است، پس حکایت‌ها تا بی‌نهایت ادامه دارند تا شهرزاد تا بی‌نهایت زنده بماند.

پیرامون کلمه‌ی «شب» نیز با خواندن چند صفحه از کتاب خیلی زود درمی‌یابیم که شهرزاد قصّه‌ها را شب‌ها برای شهریار بازگو می‌کرد.

امروزه هزار افسان یا هزار و یک شب میان غربی‌ها به «شب‌های عربی» (Arabian Nights) معروف است. این نام را سِر ریچارد برتون (Sir Richard francis Burton ۱۸۲۱- ۱۸۹۰)، اولین مترجم انگلیسی کتاب، بعد از ترجمه‌اش‌، بنا بر سلیقه‌ی شخصی برگزیده و این نام تا به امروز باقی مانده است؛ شاید به این دلیل که هزار و یک شب برای غربی‌ها آئینه‌ی تمام‌نمای تمدّن اسلامی و عربی است و صورت ظاهری داستان‌ها نیز به فرهنگ عربان نزدیک‌تر است؛ از سوی دیگر، چون به‌طور مستقیم از زبان عربی به فرانسوی و انگلیسی ترجمه شده است، در بسیاری از منابع اروپایی جزو ادبیات عربی به شمار می‌رود.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/a-thousand-myths-or-a-thousand-and-one-nights-which-one-is-correct/

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۰ ، ۱۴:۴۹
سمیرا مرادی

حمایت مالی جشنواره هات داکس کانادا از مستند «مسیرهای زنانه»

مستند سینمایی «مسیرهای زنانه» به کارگردانی مرجان خسروی، تولید مشترک ایران و اسپانیا حائز حمایت مالی(فاند) جشنواره‌ی معتبر و بین‌المللی هات داکس کانادا شد.

 جشنواره‌ی مستند هات داکس کانادا بزرگ‌ترین رویداد فیلم مستند و بازار فیلم در آمریکای شمالی و مورد تایید آکادمی اسکار است.

این جشنواره همه ساله با هدف تشویق و ترغیب فیلم‌سازان بومی، در قالب فاندی موسوم به Cross Currents یا بین فرهنگی از معدود پروژه‌های در دست تولید کشورهای مختلف، حمایت می‌کند.

فاند کراس کارنتس با همکاری کمپانی نتفلیکس و بنیاد پانیکارو، تنها از چهار پروژه مستند بین‌المللی حمایت کرده که پروژه‌ی مستند «مسیرهای زنانه» از ایران، یکی از این چهار پروژه‌ی سینمایی است. پروژه‌هایی که فاند کراس کارنتس را دریافت می‌کنند در بخش فروم (پیچینگ) جشنواره‌ی هات داکس ۲۰۲۲ حضور خواهند داشت. و از یک سال فلوشیپ جشنواره برخوردار می‌شوند.

عرضه و پخش جهانی «مسیرهای زنانه» بر عهده‌ی میلاد خسروی است.

و از دیگر عوامل می‌توان یه تهیه‌کنندگان: میلاد خسروی، مهدیه سادات محور، استفانی ون لوکوویچ، فیلم‌بردار: مهدی آزادی، صدابردار: عباس رفیعی، تدوینگر: لقمان سخنور و مشاور رسانه‌ای: علی کشاورز اشاره کرد.جشنواره هات داکس از ۸ تا ۱۸ اردیبهشت در شهر تورنتو برگزار خواهد شد.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/canadian-hot-dox-festival-sponsors-documentary-womens-paths/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۰۰ ، ۱۴:۴۲
سمیرا مرادی

هفته‌های پیش، گوش دادن به پادکستی در مورد سوسن تسلیمی و بازیگری فوق‌العاده‌اش در سینما و تئاتر ایران منجر به دیدن فیلم‌های دوباره تسلیمی شد.

تسلیمی تا سال 1366 در سینمای ایران درخشید اما مورد بی‌مهری قرار گرفت. و در این سال به سوئد مهاجرت کرد. چریکه تارا اما به جرات یکی از بهترین فیلم‌های تسلیمی است که ساخته بیضایی است.

برای نوشتن از سوسن تسلیمی، برای نوشتن از چریکه تارا که نخستین تجربه سینمایی سوسن تسلیمی هست، بهترین شروع می‌تواند توصیف بهرام بیضایی از او باشد آنجا که می‌گوید:

سوسن تسلیمی بازیگر با حضوری است. همین حضور، همین بودن و جلوه‌گری در معنای تام و تمام هنر بازیگری‌اش، کلیدواژه وارد شدن به شناختن و پی بردن به توان بازیگری و حضور سینمایی اوست.

بهرام بیضایی چریکه تارا را در سال ۱۳۵۷ می‌سازد. این فیلم پس از انقلاب سال 1357 توقیف شد و جز سه بار در بخشِ نوعی نگاه، جشنواره فیلم کن در سال 1980 و یکی دو بار در جشنواره بین‌المللی فیلم سن سباستین، به نمایش عمومی درنیامد.

 

چریکه تارا یک بازآفرینی از جوهره‌ی افسانه‌ای به شمار می‌آید که عشق و نفسِ یک فرد زنده می‌تواند، مرده‌ای را به جهان زنده‌ها بازگرداند.

اما فراموش نکنیم که هر فیلم افسانه‌ای، دارای یک زمینه‌ی لوکیشنی واقعی و عناصر عینی است.

نگاه بیضایی به آیین‌ها، کاملاً در دل زندگی جای می‌گیرد. برخی گمان می‌کنند آیین از جایی آغاز می‌شود که انسان از جهان زندگی عینی خود خارج شود. درحالی‌که بیضایی به ما می‌گوید ماهیت و ضرباهنگ آیین‌ها در دل زندگی قرار دارد و چنین چیزهایی را در باورهای مردم این سرزمین می‌بیند.

به همین دلیل است که باروری زمین در فیلم با آیین شبیه‌خوانی مقارن می‌شود. پدیده‌های تصویر شده در فیلم، از اعتقاد به معنای ایدئولوژیک آن فراتر رفته و طنین آن از گذشته‌های تاریخی تا زندگی امروز ما به گوش می‌رسد و در پس‌زمینه ذهن ما جریان دارد.

 

علاوه بر جنبه اساطیری، داستان عاشقانه‌ای در جریان است. تارا زن قدرتمندی است که با زنانگی خود مرد تاریخی را درگیر عشق افسانه‌ای خودساخته است. در فیلم مکرراً تلاش مرد تاریخی که مرده‌ای از گذشته است را برای به دست آوردن تارا می‌بینیم.

مرد تاریخی: تو زنده‌ای، تو آزادی، تو هزار هزار در اطراف داری، من در میان کنیزانم بسیار داشتم، اما به هیچ‌یک عاشق نشدم، تو مرا شکنجه می‌کنی!

تارا: تعریف کن!

مرد تاریخی: تمام تبار در این لحظه به من می‌نگرند و من نمی‌توانم برگردم، شرم بر من!

تارا: چرا دیشب در حیاط منزل من راه می‌رفتی؟

مرد تاریخی: زخم‌ها آزارم می‌دادند!

تارا: باید می‌بستی!

مرد تاریخی: این زخم‌ها بسته شدنی نیست! می‌شنوی؟ کهنه است ولی مرهم ناشدنی نیست، هرروز خون تازه از آن بیرون می‌آید!

تارا: از کی؟

مرد تاریخی: از دمی که تو را دیده‌ام!

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/ballad-of-tara-is-a-film-directed-and-written-by-bahram-beizai/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۰۰ ، ۱۷:۳۰
سمیرا مرادی

معرفی گروه موسیقی دایره

گروه دایره در سال ۲۰۱۱ در تورنتو تشکیل شد.

این گروه با ارائه سبک خاصی‌ از موسیقی‌ خیلی‌ سریع طرفداران زیادی پیدا کرد.

اعضای اصلی‌ گروه:

شهاب برادران (سرپرست گروه، آهنگساز، خواننده، و نوازنده گیتار)

سامان شاهی‌ (نوازنده پیانو)

سارا نژاد (خواننده)

رضا مقدس (نوازنده گیتار باس)

مورگان داکتر (نوازنده جاز و ساز‌های کوبه ای) در اغلب کنسرت‌ها با دایره همکاری کرده‌اند.

شهاب برادران، سرپرست و رهبر گروه، سازنده‌ی آهنگ‌های دایره است.

موسیقی ارایه شده توسط گروه دایره بر اساس اشعار شاعران کلاسیک و معاصر ایرانی است‌. شاعرانی همچون مولانا، حافظ، سهراب سپهری و شاملو. روش موسیقی دایره با هم‌آمیزی موسیقی‌ سنتی‌، جاز، پاپ، و شاید هم کمی‌ راک، حسّی کاملا منحصر به فرد به موسیقی‌ خود می دهد.

طی‌ این چند سال گروه دایره برنامه‌های زنده بسیار موفقی‌ اجرا کرده است.

از جمله ی این برنامه‌ها کنسرت بزرگداشت سهراب سپهری بود که در نوامبر ۲۰۱۲ در تورنتو برگزار شد. گروه دایره آلبوم پشت دریاها را بر اساس اشعار سهراب سپهری به بازار عرضه کرد. این کنسرت ضمن اجرای زیبای گروه دایره، با اجرای زیبای سلی و سخنرانی استاد غلامحسین نامی‌ همراه بود. بلیت‌های این برنامه، که گروه دایره خود برنامه‌گذار آن‌ بود، کاملا به فروش رفت و با موفقیت بی‌‌نظیری روبرو شد. همچنین گروه دایره در موزه میراث فرهنگی‌ انتاریو و جشنواره تیرگان در تورنتو حضور موفقی داشت..

پیش از تشکیل گروه دایره، شهاب برادران آلبوم هیچ مگو را بر اساس اشعار مولانا به بازار عرضه کرده بود. که تمام نسخه‌های این آلبوم سریع به فروش رفت. در پاسخ به تقاضای طرفداران این آلبوم، دایره در صدد بر آمد که آلبوم هیچ مگو را دوباره منتشر کند. تک آهنگ موفق هیچ مگو با شعری از مولانا نقطه پررنگ این آلبوم بود.

ای توبه‌ام شکسته از تو کجا گریزم      ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم

ای نور هر دو دیده بی‌تو چگونه بینم      وی گردنم ببسته از تو کجا گریزم

ادامه  این مطلب را می‌توانید در سایت رسانه هدهد، به آدرس زیر، مطالعه کنید:

https://hodhod.ca/introducing-music-group/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۰۰ ، ۱۵:۳۸
سمیرا مرادی

روز بزرگداشت قهرمانان کانادایی که برای دفاع از کشورشان پا در عرصه جنگ گذاشتند، Remembrance Day روز افتخار و احترام را از یاد نمی‌بریم.

قهرمانان واقعی که برای دفاع از کشورشان پا در عرصه جنگ می‌گذارند. در همه جای دنیا قابل احترام و ارزشمندند.

چه در ایران عزیزمان که باید قهرمانانش را پاس بداریم و تاریخ هشت سال دفاع از شرافت و هویت‌مان را برای فرزندان‌مان بازگو کنیم چه در کشور پهناور کانادا، فرقی نمی‌کند آن حس غرور و افتخاری که وقتی نیروهای ارتشی و زحمت‌کش یک ملت را می‌بینی.

در روزهایی که به هرکجا از خاک کانادا پا می‌گذارید اغلب با افرادی روبرو می‌شوید که یک ویژگی دارند و این ویژگی نظرتان را جلب می‌کند.

گل شقایق سرخ‌رنگی که بر گوشه یقه لباس یا کناره کلاه افراد از پیر و جوان وجود دارد و دیدن این همراهی جمعی، حسی توام از احترام و همدلی در بیننده برمی‌انگیزد.

این حرکت مخصوص کانادایی‌ های قدیمی‌تر نیست.

و همه افراد از مهاجران آسیایی گرفته تا سیاهان آفریقایی و از نوجوانان دبیرستانی تا شاغلان جوان و میانسال ادارات، سازمان‌ها و فروشگاه‌ها نیز در این نمایش زیبا که به منظور بزرگداشت فضائل انسانی و قهرمانان کانادایی انجام می‌گیرد با هم هم‌داستان می‌شوند.

در این روزها پیرمردانی که روزگاری در ارتش خدمت می‌کردند با شوری فراوان وهمپای جوانان و نوجوانان یونیفرم‌‌پوش از نژادهای مختلف به کار فروش این شقایق‌های پرطرفدار به نیت کمک‌های خیریه مشغول می‌شوند.

روز ۱۱ ماه نوامبر(روز اعلام رسمی پایان جنگ جهانی اول) که آن را روز شقایق یا Poppy Day نیز می‌نامند.

در واقع روزی است برای پاسداشت یاد و خاطره آنان که از گذشته تا امروز جان خود را برای حفظ و دفاع از کشور کانادا فدا کرده‌اند. و در آن همه کانادایی ها دو دقیقه به یاد این فداکاران سکوت می‌کنند.

 

در دو جنگ اول (۱۹۱۸-۱۹۱۴) و دوم (۱۹۴۵-۱۹۳۹) جهانی، نبرد کره و دیگر عرصه هایی که کانادا در آن حضور داشته است. تا امروز بیش ازیک میلیون و پانصد هزار کانادایی‌ به خدمت ارتش درآمده و از میان این عده بیش از صدهزارنفر جان باخته‌اند.

در جنگ جهانی اول نخستین نبرد بزرگ کانادایی‌ ها با نیروهای آلمانی در ۲۲ اپریل سال ۱۹۱۵ در شهر ایپرس بلژیک اتفاق افتاد. که در آن نیروهای آلمانی از گازهای سمی علیه سربازان کانادایی‌ استفاده کردند.

به رغم بیش از ۱۵۰ تن گاز کلرین که به طرف سنگرهای نیروهای کانادایی‌ هدایت شد. و کشته و مجروح شدن بیش از یک سوم آنان در کمتر از ۴۸ ساعت، باز هم این نیروها توانستند مانع از پیشروی آلمان‌ها شوند.

تلقی اشتباه فرماندهان مبنی بر فرستادن بی‌وقفه پیاده‌نظام به طرف خطوط دشمن و برخورداری آلمان‌ها از ماشین جنگی پیشرفته‌تر سبب شد تا تلفات جنگ بیش از انتظار باشد. اما با تغییر روش جنگی، دو سال بعد در ماه اپریل نیروهای کانادایی‌ در منطقه ویمی ریج با دادن بیش از ده هزار مجروح در شش روز به پیروزی عظیمی دست یافتند. و برگ جنگ را به نفع خود تغییر دادند.

با همه این احوال جنگ یک سال دیگر نیز ادامه یافت. تا در ساعت یازده بامداد روز۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ معاهده متارکه جنگ امضا شد.

با جانفشانی همه این سربازان بود که اهمیت کانادا درمیان دیگر کشورهای جهان به اثبات رسید.

در جنگ جهانی دوم نیز بیش از یک میلیون از قهرمانان کانادایی به ارتش و نیروی دریایی پیوستند. و در پایان جنگ حدود ۴۲هزار نفر از آنان جان خود را در راه برقراری صلح فدا کردند.

پس از پایان جنگ جهانی دوم در ۱۴ آگوست ۱۹۵۴، صلح تنها برای مدت‌زمانی کوتاه به ارتش کانادا چهره نشان داد.

چرا که در سال ۱۹۵۰ یک بار دیگر این نیروها به عنوان نیروهای حافظ صلح UN و برای دفاع از کره جنوبی در مقابل حملات کره شمالی پا به عرصه جنگ گذاشتند. و حتی بعد از پایان جنگ در سال ۱۹۵۳ نیز این نیروها برای حفظ صلح تا مدتی در منطقه باقی ماندند.

در این جنگ نیروهای کانادایی‌ با شرایط دشوار محیطی و دشمنی کارآزموده طرف بودند.

در مجموع ۲۶هزار و ۷۹۱ کانادایی‌ در طول مدت جنگ و ۷۰۰۰ نفر نیز بعد از برقراری صلح (تا سال ۱۹۵۵) در کره به خدمت مشغول بودند. از این تعداد ۱۵۵۸ نفر مجروح شدند و ۵۱۶ نفر نیز جان باختند.

کانادایی‌ ها احترام ویژه‌ای برای این سربازان قائل هستند. و در همه شهرهای کانادا می‌توان بناهای یادبودی یافت که بر روی آنها اسامی این کشته شدگان یا قهرمانان کانادایی را به یادگار ثبت شده است.

پس از جنگ جهانی اول زنی فرانسوی به نام مادام E.Guerin به مارشال اعظم انگلستان پیشنهاد داد؛ که زنان و کودکان مناطق تخریب شده فرانسه، گل‌های شقایقی بسازند. تا از درآمد حاصل از فروش آنها به سربازان مجروح کمک شود.

اولین بار در سال ۱۹۲۱این شقایق‌ها به کانادا رسید. و از آن زمان تا کنون این سنت در این‌جا و بسیاری از نقاط دنیا پابرجا مانده است.

گل‌های شقایق که هنوز هم در دشت‌های فرانسه و بلژیک می‌رویند، نمادی شد برای بزرگداشت و یادبود فداکاری‌های آنانی که در راه صلح جان باختند چرا که این گل‌ها به زیبایی، سرزمین‌هایی را که روزی میدان جنگ بودند، دربرگرفته و به آنها آرامشی پایدار ‌بخشیده‌اند.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/remembrance-day-11-november-is-a-national-holiday-in-france-and-belgium/

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۰ ، ۱۶:۱۴
سمیرا مرادی