در مورد فرهنگ کانادا بیشتر بدانیم و بخوانیم

در مورد کانادا بیشتر بدانیم و بخوانیم، قرار است اطلاعاتی و محتوایی در جهت مسایل روز و وقایع و رخداد های علمی، هنری و ادبی کانادا ارایه دهد.

در مورد کانادا بیشتر بدانیم و بخوانیم، قرار است اطلاعاتی و محتوایی در جهت مسایل روز و وقایع و رخداد های علمی، هنری و ادبی کانادا ارایه دهد. اخبار و فستیوال های هنری همچنین اتفاقات دنیای ادبیات، سینما، تئاتر که برای ما فارسی زبان ها در اقصی نقاط دنیا اعم از کانادا می تواند جذاب باشد. هدف از این وبلاگ معرفی بخشی از فرهنگ در سرزمین کانادا است.

۱۹ مطلب در آذر ۱۴۰۰ ثبت شده است

پایگاه اینترنتی تبارشناسی «موس روتز» به وسیله پایگاه داده شامل نام ۱۴ هزار و ۷۵۰ ریاضیدان، فیلسوف، هنرمند، آهنگساز، برندگان جایزه نوبل، نویسندگان و شاعران سرشناس؛ اسامی رایج در نوابغ را شناسایی کرده است.

اگر می‌خواهید فرزند شما باهوش شود یکی از نام‎هایی که در ادامه می‌بینید را برای او انتخاب کنید.

در فهرست این پایگاه اینترنتی، نام ۳۵۲ نفر از از مردان “جان” است و این اسم بیشترین تعداد را در اسامی رایج در نوابغ مرد را دارد.

همچنین “مری” در اسامی رایج در زنان نابغه از همه بیشتر است و ۱۴۰ نفر در این فهرست این اسم را داشته‎اند.

۱۰ نام برتر زنان نابغه

  • مری
  • الیزابت
  • ماریا
  • آن
  • مارگارت
  • سوزان
  • روت
  • آنا
  • آلیس
  • دوروتی

۱۰ نام برتر مردان نابغه

  • جان
  • رابرت
  • ویلیام
  • چارلز
  • دیوید
  • جیمز
  • ریچارد
  • یوهان
  • جورج
  •  پل

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/john-and-marry-the-most-popular-names-in-geniuses/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۰۰ ، ۱۷:۵۲
سمیرا مرادی

گذار جوامع از وضعیت سنتی به مدرن و ضرورت تغییر ساختارها و ارزش‌های کهن و بازتعریف هویت انسانی زنان و مردان، نیازمند بررسی‌های جامعه شناسان و صاحب نظران علوم اجتماعی است.

نابرابری‌هایی که روزگاری ذاتی و طبیعی تلقی می‌شد. پایگاه خود را در ذهن و فکر زنان از دست داده و مشروعیت آن، حتی در دور افتاده‌ترین نقاط در حال فرو ریختن است.

جامعه‌پذیری جنسیتی از خانواده شروع می‌شود. و با عومل دیگری چون نظام آموزشی، رسانه‌ها و گروه همسالان بسط می‌یابد.

نحوه برخورد والدین با فرزندان باعث می‌شود ویژگی‌هایی همچون پرخاشگری، موفقیت، رقابت، اتکای به نفس و استقلال بیشتر از پسرها مورد انتظار باشد.

همچنین بیشتر به آن‌ها توصیه می‌شود که برای احقاق حق خود ایستادگی کنند. در عوض از دختر انتظار می‌رود که سازش کند، صلح جو باشد. اختلافات را نه با جنگ و جدال بلکه با صحبت حل وفصل کند، مهربان و مراقبت کننده باشد.

با وجود تمام دگرگونی‌های گسترده نهادی و فرهنگی در عصر جدید، خانواده هنوز از قدرت بالایی در اجتماعی کردن کوکان برخوردار است.

این پدیده با تاثیر متقابل، به تحولی در الگوی جامعه‌پذیری نقش‌های جنسیتی منجر می‌شود که تا امروز استحکام بخش تبعیض جنسیتی در جوامع بوده است، چرا که جامعه‌پذیری جنسیتی با نهادینه کردن نابرابری از یک سو و تداوم بخشیدن به آن در نسل‌های آینده از سوی دیگر می‌تواند در حکم بستر اصلی نابرابری جنسیتی شناخته شود.

در واقع جامعه‌پذیری جنسیتی فرایند بازتولید نا‌برابرهای جنسیتی است. گذار جوامع از وضعیت سنتی به مدرن و ضرورت تغییر ساختارها و ارزش‌های کهن و باز تعریف هویت انسانی زنان و مردان نیازمند بررسی‌های جامعه‌شناسان و صاحب‌نظران علوم اجتماعی است .

بین شیوه جامعه‌‏پذیری نقش‏های جنسیتی‏، سرمایه‏‌ها و منابع در دسترس زنان و شکل روابط در خانواده جهت‏‌یاب با خشونت علیه زنان رابطه معناداری وجود دارد.

خشونت رفتاری است که یاد گرفته می‌شود و معمولاً در جوامع مجبورکردن زنان و خشونت علیه آن‌ها مشروع و طبیعی است و واکنش‌های جنسیتی سنتی خشونت را تشویق می‌کند. پژوهش‏هایی که تا‏کنون در زمینه خشونت علیه زنان انجام گرفته به این واقعیت که خشونت خانگی از اختلال در تعاملات سالم اجتماعی و خانوادگی و عدم دسترسی به منابع با ارزش نتیجه می‌شود کمتر توجه نموده‌اند .

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/gender-socialization-and-women/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۰ ، ۱۲:۵۴
سمیرا مرادی

کدام عاشق‌تر است؟ خسرو یا فرهاد؟

عشق از دیدگاه‌های مختلف و مکاتب و دانشمندان متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است.

عشق در درجه اول استغناست. استغنا برترین مظهر قدرت آدمی است. و با استغناست که انسان، قدرت خود، ثروت خود و توانایی خود را تجربه می‌کند.

تجربه نیروی حیاتی و قدرت درونی که به این وسیله به حد اعلای خود می‌رسد و انسان را غرق در شادی می‌کند. در این هنگام است که او خود را لبریز، فیاض، زنده و در نتیجه، شاد احساس می‌کند.

استغنا در عشق، مسئله‌ای مهم است؛ نه به این دلیل که انسان به محرومیتی تن می‌دهد، بلکه به این علت که احساس زنده بودن می‌کند(فروم، 1397: 58).

در ایران دوره‌ی ساسانی، پس از مرگ خسرو انوشیروان، پسرش هرمز به پادشاهی می‌رسد. بعد از چندی، هرمز صاحب پسری می‌شود که او را خسرو پرویز می‌نامند. این پسر بزرگ می‌شود و تبدیل به جوانی زیبا، رشید و دلاور می‌گردد. بر اساس زندگی خسرو و شیرین داستان خسرو و شیرین را در سال 576 هجری قمری به نظم درآورده است.

خسرو و شیرین دومین منظومه از مجموعه‌ی پنج گنج نظامی، داستان عشق خسرو پرویز پادشاه ساسانی به شیرین شاهزاده‌ی ارمنی است. نظامی در این منظومه، یکی از مهم‌ترین داستان‌های عاشقانه قبل از اسلام را به تصویر کشیده است.

داستان در خصوص عشق بی‌حد شاه ساسانی به شیرین است. عاشق این داستان یعنی خسرو، همچون مجنون عاشقی شوریده دل و پاکباز نیست بلکه پادشاهی هوس‌باز است که وقتی با معشوق خود قهر می‌کند به سراغ زنان دیگر هم می‌رود؛ شاید بتوان گفت شیرین عاشق‌تر از اوست. در این منظومه‌ داستان کوچک‌تری هم وجود دارد؛ درباره‌ی عشق جوانی کوهکن به‌نام فرهاد که دلباخته‌ی شیرین است و در واقع او عاشق واقعی شیرین است که عاقبت به‌ نیرنگ خسرو کشته می‌شود. در پایان، خسرو و شیرین با هم ازدواج می‌کنند. نظامی با وارد کردن شخصیت فرهاد به داستان خواننده را با این چالش مواجه می‌کند که کدام یک بر شیرین عاشق‌تر است؟

نام فرهاد و شیرین در فرهنگ و ادبیات ایرانیان سمبلی از عاشق و معشوق یا کلیشه‌ای ازعشق راستین گشته‌اند. شخصیت فرهاد را می‌توان به عنوان نمونه‌ای کامل از عاشقی دانست که ویژگی‌های ضروری برای عشق ورزیدن راستین را داراست. بر این اساس، فرهاد عاشقی است که خصایص ضروری عشق از دیدگاه اریک فروم روانشناس را نیز در وجود خود دارد.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/khosro-or-farhad-which-one-is-more-in-love/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۰ ، ۱۲:۴۰
سمیرا مرادی

شهر دالاهو تقریبا ۳۶ هزار نفر جمعیت داشته و در ۱۰۰ کیلومتری غرب استان کرمانشاه قرار گرفته است. این شهرستان در اسناد تاریخی به عنوان یک خاستگاه اصلی ساز تنبور در تمام دنیا مطرح است. در این شهرستان بسیاری از مردم به ساخت و نواختن ساز تنبور مشغولند و مردم محلی از آیین یارسان (اهل حق) تبعیت می‌کنند. از این ساز در تمام مراسم‌های مذهبی و آیینی این شهرستان استفاده می‌شود.

تنبور یکی از اصیل‌ترین سازهای ایران است که در مقام و عرفان، جایگاه والایی دارد. این ساز ۱۳ تا ۱۴ پرده داشته و جنس کاسه و صفحه‌اش از چوب درخت توت است. دسته آن نیز از چوب گردو ساخته شده است. بر اساس یافته‌های باستان شناسان، مخصوصا مجسمه تاریخی که در شوش کشف شده، مشخص شده است که این ساز بیش از ۶ هزار سال قدمت تاریخی دارد.

خانه تنبور بیشتر از ۳ هزار متر مربع در قسمت گهواره دالاهو شکل گرفته و تا قبل از شیوع کرونا جشنواره‌های مختلفی در سطح ملی و در حوزه موسیقی تنبور برگزار گردیده است.

مدیر ارشد استان نیز انتخاب این شهرستان به عنوان شهر ملی تنبور را یک رویداد اصلی و مهم خواهند و از وزیر گردشگری و صنایع دستی، میراث فرهنگی استان، معاون صنایع دستی وزارت‌خانه، نماینده شهرستان اسلام آباد و دالاهو، فرماندار دالاهو و همه کارشناسان و عزیزانی که در این اتفاق مهم و حیاتی حضور به هم رساندند، تشکر کرد.

وی همچنین با تقدیر از تلاش‌های همیشگی دکتر مونسان در زمینه ثبت جهانی اورامانات خاطر نشان کرد که در قالب این پرونده بیشتر از ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از منطقه اورامانات در جهان ثبت می‌شوند و این اتفاق قطعا یک اقدام ماندگار خواهد بود.

وی افزود که بیش از ۲۵ هزار هنرمند در حوزه صنایع دستی کرمانشاه به کار مشغولند. همچنین کرمانشاه ۲۸۸ کارگاه فعال برای صنایع دستی نیز دارد که ۱۲ هزار نفر در آنها به کار مشغولند.

۲ سال تلاش برای ثبت تنبور

مدیرکل میراث فرهنگی کرمانشاه نیز بعد از پایان این مراسم به خبرنگاران اعلام کرد که ۲ سال است برای ثبت جهانی دالاهو تلاش می‌کنند تا به عنوان شهر ملی تنبور شناخته شود. امید قادری با بیان این موضوع که در تیر ماه ۱۳۹۹ کارشناسان میراث فرهنگی از این طرح دفاع کردند، اعلام کرد که آمار بالای کارگاه‌های تنبوری که در این استان فعال هستند، المان‌های شهری، حمایت مردم، فعالیت خانه تنبور، نامگذاری خیابانی به نام تنبور در دالاهو، برگزاری جشنواره‌های مختلف در زمینه تنبور نوازی در دالاهو و… باعث شد تا نهایتا این شهرستان ثبت جهانی شود.

به گفته او، در این شهر حتی کارگاهی با ۷۰۰ سال قدمت وجود دارد که همچنان به ساخت این ساز مشغول است. قدری با بیان این مسئله که به سازندگان تنبور در دالاهو می‌توان تسهیلات کم بهره اعطا کرد، اعلام کرد که با موافقت کرمانشاه به زودی زود بازار دومی برای صنایع دستی دالاهو با هدف ارائه تنبور و صنایع دستی که به آن وابسته هستند در شهر ایجاد می‌کنیم. او با بیان این مسئله که در سال گذشته هرسین در جایگاه شهر ملی گلیم ثبت شد، اعلام کرد که ثبت این شهر ملی برای جذب گردشگر و رونق این صنعت بسیار موثر بود.

ادامه  این مطلب را می‌توانید در سایت رسانه هدهد، به آدرس زیر، مطالعه کنید:

https://hodhod.ca/dalahoo-the-national-city-of-tanbour-in-iran/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۰۰ ، ۱۴:۱۳
سمیرا مرادی

گران من نباشید حالم خوب است

https://soundcloud.com/hodhod-magzine/dontworry-im-fine

 

 

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۰ ، ۱۴:۵۰
سمیرا مرادی

در دنیا گونه های مختلفی زندگی می نمودند مانند دایناسورها، ماموت ها تا نزدیکتر پلنگ مازندران که اکنون نیستند و منقرض شده اند. خیلی هایشان به وسیله تغیرات آب و هوایی و خیلی دیگر را ما انسانها زحمتشان را کشیدیم و خیلی های دیگر هستند که در حال انقراض می باشند و ما انسانها داریم رویشان کار می کنیم نامشان را گذاشتیم گونه حفاظت شده و آنها هم گول همین کلمه را می خورند و شکار می شوند و خلاص.
و انسان شام شب نخورد و گرسنه بماند که مثلا فلان جور حیوان منقرض نشود؟ بشود فدای سرم. این همه گونه شکر خدا در دنیا هست و چیزیکه زیاد است گونه و ما همه رفتنی هستیم و آنچه که می ماند همین شامی است که دور هم می نشینیم و گونه مذکور را می خوریم و خوش می گذرد اینجور صمیمیت ها است که می ماند.
اما میدانیم که مقصر انقراض های مذکور در اغلب اوقات خود همان گونه مورد انقراض می باشد زیرا موجوداتی منقرض می شوند که نمی توانند خودشان را با تغییر شرایط آب و هوایی و محیطی و شرایط دیگر تطبیق بدهند.
یکی از گونه هایی که در دنیا در حال انقراض می باشد گونه انسانهای آزادی است که دروغ نمی گویند و اهل حقه بازی نیستند و دزدی و خیانت نمی کنند که اینها اخلاق هایی می باشند که به داشتنشان افتخار می کنند اما ازشان استفاده نمی کنند و مانند مدال می باشد که در مواقع لازم آنها را به سینه زده و پزش را میدهند و سپس تمیزشان نموده و می گذارند داخل کمد و گونه مذکور متوجه اینگونه ظرایف نمی شود و درکل زرنگی مهارت کافی برای بقا در جامعه را ندارد و سرشان کلاه میرود ضربه روحی می خورند در نهایت سکته می کنند و میمیرند و روز به روز تعدادشان کمتر می شود و قانونی هم برای حفاظت از اینها نیست.
و یکی از مهارت هایی که برای تنازع بقا لازم است و اینها ندارند ، نیرنگ بازی می باشد که جزو مهارت های اولیه زندگی می باشد و اگر انسان بی کله ای باشد از همان مدرسه باید آنرا بیاموزد یا بلکه باید نقاب بزند و وانمود کند که کس دیگری است و به چیزهایی که علاقه دارد بگوید ندارد و کارهایی که می کند بگوید نمی کند و کارهایی که نمی کند بگوید می کند و اگر درخانه والدینش اشتباهی دارند بگوید ندارند و اینها آموزش های مفیدی است که کودک باید یاد بگیرد و بعدا بسیار بیشتر از تاریخ جغرافی علوم به دردش می خورد.
نکته بعد اینکه دنیا دنیای فرصت های طلایی است و شخص با داشتن مهارت های کافی و نقاب های مناسب و وقت شناسی ، پاچه خواری ، دانستن جهت باد می تواند به جاهای خوب برسد.
خیلی ها تلاش نمودند که فرمولی و قاعده و قانونی برای موفقیت بیابند که بصورت نسبی نتوانستند زیرا پارامترها زیادند ثابت نمی باشند و آنچه که امروز خوب است ممکن است فردا بد باشد و برعکس.
نتیجه ای که می توان گرفت این است که موفقیت در دنیا فرمول خاصی ندارد و زندگی بسیار شبیه به بازی مار و پله خودمان است و می توانی یک دفعه هشتاد پله از این جایی که هستی بروی بالا و بعد می توانی سر بخوری بروی پائین تر از جایی که قبلا بودی و از این لحاظ جامعه ما ، جامعه بسیار مهیجی است و به آدم خوش می گذرد و زندگی یک نواخت و قابل پیش بینی نداریم و کسل نمی شویم و این خیلی خوب است و آماده ایم که نردبان مذکور را پیدا کنیم و از روی هم رد شویم برویم بالا و ضعیف ها و آنهایی که دوست دارند قدم به قدم جلو بروند می مانند پائین و خرده می شوند و منقرض می شوند و چرخه حیات در دنیای ما به این شکل کامل می شود.
اما در این میان یک عاملی با اینگونه محاسبات سازگار نمی باشد و آن وجود انسان هایی است که خلاف نمی کنند و دروغ نمی گویند و به قانون احترام می گذارند و حق مردم را پایمال نمی کنند که هیچ بخاطر مردم حق خودشان را پایمال می کنند و سرجمع انسانهای خوبی هستند و نکته مهم این است که از خوب بودشان خجالت نمی کشند و سفت محکم پای اصولشان ایستاده اند و بر خلاف بقیه آنها که ته دلشان امیدوارند بچه شان به خودشان نرود ، انسانهای مذکور تلاش می کنند فرزندانشان را نیز مانند خودشان تربیت نمایند و این امر نشان میدهد که خوبی در دنیا نمرده و امیدی به نجات است.

نوشته: محمد راد در صفحه بی تعارف با شما رسانه هدهد

https://hodhod.ca/%d8%a8%db%8c-%d8%aa%d8%b9%d8%a7%d8%b1%d9%81-%d8%a8%d8%a7-%d8%b4%d9%85%d8%a7-%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87%d8%a7/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۰۰ ، ۱۲:۵۴
سمیرا مرادی

کتاب ناتور دشت با عنوان اصلی The Catcher in the Rye اثر بسیار مشهور و برجسته جروم دیوید سلینجر است که در سال ۱۹۵۱ منتشر شد.

بر اساس آخرین آمارها تاکنون بیشتر از ۶۵ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است.

این رمان کتابی شاخص در ادبیات آمریکا محسوب می‌شود و به بیش از ۳۵ زبان نیز ترجمه شده است. ناتور دشت در بین فارسی زبانان نیز بسیار محبوب است.

این اثر جذاب نوشته شده توسط سلینجر، در مورد کشمکش درونی، بین ثبات و تغییر کردن از جامعه اطراف قهرمان داستان گرفته تا لایه‌های درونی شخصیت خود حال اینکه قهرمان داستان تغییر را نمی‌خواهد و نمی‌پذیرد. و برای آن می‌جنگد.

داستان ناتور دشت از زبان هولدن کالفیلد پسر نوجوانی روایت می‌شود که در هنگام آغاز رمان در یک آسایشگاه بستری است. او داستان زندگی خود را تا قبل از ورود به آسایشگاه بازگو می‌کند. قصه هولدن کالفید، نوجوان دبیرستانی تنهایی است که از دبیرستان پنسیلوانیا اخراج می‌شود و سفری را به سمت خانه در نیویورک آغاز می‌کند.

این مسافرت مکاشفه کابوس، تمسخر، تنهایی و دیدن جهان به چشم دیگر است. هولدن در این سفر با بسیاری آدم‌ها برخورد می‌کند. سرانجام، تصمیم می‌گیرد از فرار و گریز دست بکشد و بماند. سالینجر در ناتوردشت و در بیشتر آثار دیگرش به دوران جوانی و نوجوانی انسان می‌پردازد. سالینجر دنیای بزرگسالی را زندگی بسیار کثیفی می­داند.

خواننده در ناتور دشت با تضادی بین دنیای ذهنی و دنیای بیرونی شخصیت مواجه می‌شود. این دو دنیا به هیچ عنوان با یکدیگر انسجام و ارتباطی ندارند. و همین است که شخصیت‌های آثار وی اغلب مجنون و دیوانه به نظر می‌رسند.

زبان کتاب از ادبیات عامه و کوچه بازاری آمریکا بهره گرفته است و خالی از جملات رکیک و فحش‌های بازاری نیست. که این اتفاق کتاب را همیشه در محافل تصویب قانون‌های حذف و سانسور الفاظ رکیک در ادبیات در مرکز بحث قرار داده است. و نکته جالب در انتشار این کتاب اتفاقاتی است که ناطور دشت در بطن آن قرار داشته است که یکی حمله تروریستی به ریگان رییس جمهور آمریکا و نیز دیگری ترور جان لنون خواننده آمریکایی است که در جیب کت هردو تروریست کتاب ناتور دشت را یافته اند.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/introduction-and-acquaintance-with-natour-dasht-book/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۰۰ ، ۲۰:۵۷
سمیرا مرادی

من کسی که تو فکر می‌کنی هستم، نیستم. کسی که فکر می‌کنم هستم، نیستم. من کسی که من فکر می‌کنم تو فکر می‌کنی هستم، هستم.

این جمله معروفی است که در مورد فیلم tell me who I am صدق می‌کند.

به من بگو کی هستم یک فیلم مستند ساخته شده در سال 2019 می باشد. که توسط اد پرکینز، فیلم ساز انگلیس کارگردانی و تهیه شده است.

حافظه خود را در یک تصادف موتور سیکلت از دست داد. و برادر دوقلویش به او کمک کرد تا خاطرات گمشده کودکی خود را از نو بسازد.

فیلم‌های زیادی درباره‌ی کشفِ خودِ واقعی‌مان که زیر خروارها توهم و انکار مدفون شده است. و تطهیرِ ناخودآگاهِ پُرهرج و مرجی که بدون اطلاع‌مان کنترل‌ ما را در دست دارد ساخته شده‌اند.

از فیلم‌هایی مثل «ممنتو»ی کریستوفر نولان، «جزیره‌ی شاترِ» مارتین اسکورسیزی و «ایدا»ی پاوو پاولیکوفسکی گرفته تا سریال‌هایی همچون «مستر رُبات» و «بوجک هورسمن».

معمولا چیزی که در انتهای سفرِ خودشناسانه‌ی آن‌ها انتظارِ پروتاگونیست‌های این آثار را می‌کشد وحشتی است که یا ذهن‌شان را فلج می‌کند و یک گوشه در حالِ جان دادن رها می‌کند. یا در بهترین حالت مرحله‌ای سخت برای خلاص شدن از دستِ عفونت‌های ریشه‌دوانده در ذهن‌مان است.

به عبارت دیگر هیچ‌چیزی هولناک‌تر از مواجه شدن با هویتِ واقعی‌مان نیست. و همزمان به قولِ کارل یونگ، هیچ چیزی ضروری‌تر از شناختنِ تاریکی‌مان نیست.

Tell Me Who I Am در واقع شما را با این چالش رو به رو می‌کند. که آیا از دست دادن حافظه و ساختن زندگی براساس دیتاهای غیر واقعی اما دلخواه نوعی موهبت محسوب نمی‌شود؟

واقعیتِ عجیب‌تر از خیال است. تا جایی که بعضی‌وقت‌ها داستان‌های خیالی از ترسِ اینکه یک وقت مخاطبشان آن را باور نکند یا آن را زیاده‌روی برداشت کند. رئالیسمِ حقیقت را عیان می‌کند.

اما مستند ابایی از شاخ به شاخ کردن‌مان با حقیقت در صادقانه‌ترین حالتِ ممکن ندارد. «به من بگو کی هستم» به مدرکِ قوی دیگری برای اثباتِ اینکه همیشه واقعیتِ عجیب‌تر از خیال است تبدیل می‌شود.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/introduction-film-tell-me-who-i-am/

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۰ ، ۱۳:۳۴
سمیرا مرادی

چند سالی است که یکی، دو روز قبل از آغاز جشنواره فیلم فجر، این دیالوگ از فیلمی که نام نمی‌برم مدام در سرم بازخوانی می‌شود: سینما انسان تربیت می‌کند. دلیل این یادآوری سالانه یا این سالگشتگی فلسفی چیست؟ بعید می‌دانم که نگران تعلیم و تربیت و اینجور چیزها باشم اما به احتمال زیاد آن بخش از ذهن که طراح این سوال است، بیشتر از هرچیزی به خود سینما فکر می‌کند.

سینما سرحال است؟ راحت حرفش را می‌زند؟ سینما هنوز مهم‌ترین هنر است؟در سینمای بی‌قصه، ضد‌قصه و کم‌قصه ما، سال‌هاست که «قهرمان» غایب است. بله فیلمنامه‌هایتان قهرمان دارد اما فیلم‌هایمان نه. در بهترین حالت هم که مدام شاهد دگردیسی همان کاراکترهای قبلی فیلم‌های سال‌های پیش هستیم. «قیصر» تغییر شکل یافته، «حاج کاظم» تغییر شکل یافته، «هامون» تغییر شکل یافته، «نرگس» تغییر شکل یافته و در آخر «لیلا» تغییر شکل یافته.

کاری هم به موارد استثنا و خاص ندارم. این یک بحث کلی است. مدت‌هاست که نخبگان و خواص در سینمای ایران جایی ندارند. مملکتی با این همه سابقه و تمدن، در آخر دست به دامن طبقه متوسطی شده که برای چند تکه نان بیشتر، در یک نمایش رئالیستی سرهم کلاه می‌گذارند یا در جهانی ریامدار، به هم لطف می‌کنند. به سینمای امریکا نگاه کنید. در سال چند فیلم در مورد شخصیت‌های برجسته (حالامثبت یا منفی) تاریخ‌شان می‌سازند؟ خلق و بازسازی جذابیت‌های دراماتیک هم قطعا راه و روش‌هایی دارد.

آقا این مملکت این همه شخصیت خاص و نخبه دارد. چه در بخش خوب‌های تخته سیاه و چه در بخش بدها. کم کم، دست از سر این طبقه متوسط که یواشکی خیانت می‌کند و رویای مهاجرت دارد بردارید. این جور مواقع به یاد «آلکس» فیلم پرتقال کوکی می‌افتم که می‌گفت: احمق‌ها فکر می‌کنند، باهوش‌ترها الهام می‌گیرند. یکی از دلایل اقبال سینمای نسل جدید هم این است که قهرمانان خاص خودشان را دارند. «پرویز» یک نمونه کامل از مدل قهرمان تازه سینمای نسل جوان است. اما این را هم نمی‌شود انکار کرد که همین پرویز هم به شدت قابلیت تکرار و دستمالی شدن دارد. از طرفی حواس‌مان به این موضوع باشد که بازسازی یک موقعیت واقعی، برای تماشاچی هم جذاب است. تماشاچی سینما، دوست دارد از قبل داستان فیلم را بداند.

سینمای هنری و روشنفکرانه هم که تکلیفش روشن است. فقط ظاهرا مشکلی که سرراه وجود دارد این است که عده‌ایی خاص اجازه فیلم ساختن در مورد خواص را دارند ولی فراموش نکنیم که جدای از سیاستمداران و انسان‌های تاریخ‌ساز این مملکت که هرکسی اجازه ورود به جهان دراماتیک‌شان را ندارد، از دل همین طبقه متوسط هم می‌توان آدم‌های خاص و متفاوت که رابطه مستقیمی با فرهنگ عامه دارند، پیدا و بازسازی کرد.

 

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/cinema-teater-creat-humanity/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۰ ، ۱۶:۱۲
سمیرا مرادی

گزارشی از نمایش طرب نامه به کارگردانی استاد بهرام بیضایی تهیه شده در بی بی سی فارسی

 

https://hodhod.ca/%d8%b7%d8%b1%d8%a8-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%ab%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af-%d8%a8%d9%87%d8%b1%d8%a7%d9%85-%d8%a8%db%8c%d8%b6%d8%a7%db%8c%db%8c/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۰۰ ، ۲۱:۲۸
سمیرا مرادی