در دنیا گونه های مختلفی زندگی می نمودند مانند دایناسورها، ماموت ها تا نزدیکتر پلنگ مازندران که اکنون نیستند و منقرض شده اند. خیلی هایشان به وسیله تغیرات آب و هوایی و خیلی دیگر را ما انسانها زحمتشان را کشیدیم و خیلی های دیگر هستند که در حال انقراض می باشند و ما انسانها داریم رویشان کار می کنیم نامشان را گذاشتیم گونه حفاظت شده و آنها هم گول همین کلمه را می خورند و شکار می شوند و خلاص.
و انسان شام شب نخورد و گرسنه بماند که مثلا فلان جور حیوان منقرض نشود؟ بشود فدای سرم. این همه گونه شکر خدا در دنیا هست و چیزیکه زیاد است گونه و ما همه رفتنی هستیم و آنچه که می ماند همین شامی است که دور هم می نشینیم و گونه مذکور را می خوریم و خوش می گذرد اینجور صمیمیت ها است که می ماند.
اما میدانیم که مقصر انقراض های مذکور در اغلب اوقات خود همان گونه مورد انقراض می باشد زیرا موجوداتی منقرض می شوند که نمی توانند خودشان را با تغییر شرایط آب و هوایی و محیطی و شرایط دیگر تطبیق بدهند.
یکی از گونه هایی که در دنیا در حال انقراض می باشد گونه انسانهای آزادی است که دروغ نمی گویند و اهل حقه بازی نیستند و دزدی و خیانت نمی کنند که اینها اخلاق هایی می باشند که به داشتنشان افتخار می کنند اما ازشان استفاده نمی کنند و مانند مدال می باشد که در مواقع لازم آنها را به سینه زده و پزش را میدهند و سپس تمیزشان نموده و می گذارند داخل کمد و گونه مذکور متوجه اینگونه ظرایف نمی شود و درکل زرنگی مهارت کافی برای بقا در جامعه را ندارد و سرشان کلاه میرود ضربه روحی می خورند در نهایت سکته می کنند و میمیرند و روز به روز تعدادشان کمتر می شود و قانونی هم برای حفاظت از اینها نیست.
و یکی از مهارت هایی که برای تنازع بقا لازم است و اینها ندارند ، نیرنگ بازی می باشد که جزو مهارت های اولیه زندگی می باشد و اگر انسان بی کله ای باشد از همان مدرسه باید آنرا بیاموزد یا بلکه باید نقاب بزند و وانمود کند که کس دیگری است و به چیزهایی که علاقه دارد بگوید ندارد و کارهایی که می کند بگوید نمی کند و کارهایی که نمی کند بگوید می کند و اگر درخانه والدینش اشتباهی دارند بگوید ندارند و اینها آموزش های مفیدی است که کودک باید یاد بگیرد و بعدا بسیار بیشتر از تاریخ جغرافی علوم به دردش می خورد.
نکته بعد اینکه دنیا دنیای فرصت های طلایی است و شخص با داشتن مهارت های کافی و نقاب های مناسب و وقت شناسی ، پاچه خواری ، دانستن جهت باد می تواند به جاهای خوب برسد.
خیلی ها تلاش نمودند که فرمولی و قاعده و قانونی برای موفقیت بیابند که بصورت نسبی نتوانستند زیرا پارامترها زیادند ثابت نمی باشند و آنچه که امروز خوب است ممکن است فردا بد باشد و برعکس.
نتیجه ای که می توان گرفت این است که موفقیت در دنیا فرمول خاصی ندارد و زندگی بسیار شبیه به بازی مار و پله خودمان است و می توانی یک دفعه هشتاد پله از این جایی که هستی بروی بالا و بعد می توانی سر بخوری بروی پائین تر از جایی که قبلا بودی و از این لحاظ جامعه ما ، جامعه بسیار مهیجی است و به آدم خوش می گذرد و زندگی یک نواخت و قابل پیش بینی نداریم و کسل نمی شویم و این خیلی خوب است و آماده ایم که نردبان مذکور را پیدا کنیم و از روی هم رد شویم برویم بالا و ضعیف ها و آنهایی که دوست دارند قدم به قدم جلو بروند می مانند پائین و خرده می شوند و منقرض می شوند و چرخه حیات در دنیای ما به این شکل کامل می شود.
اما در این میان یک عاملی با اینگونه محاسبات سازگار نمی باشد و آن وجود انسان هایی است که خلاف نمی کنند و دروغ نمی گویند و به قانون احترام می گذارند و حق مردم را پایمال نمی کنند که هیچ بخاطر مردم حق خودشان را پایمال می کنند و سرجمع انسانهای خوبی هستند و نکته مهم این است که از خوب بودشان خجالت نمی کشند و سفت محکم پای اصولشان ایستاده اند و بر خلاف بقیه آنها که ته دلشان امیدوارند بچه شان به خودشان نرود ، انسانهای مذکور تلاش می کنند فرزندانشان را نیز مانند خودشان تربیت نمایند و این امر نشان میدهد که خوبی در دنیا نمرده و امیدی به نجات است.
نوشته: محمد راد در صفحه بی تعارف با شما رسانه هدهد