در مورد فرهنگ کانادا بیشتر بدانیم و بخوانیم

در مورد کانادا بیشتر بدانیم و بخوانیم، قرار است اطلاعاتی و محتوایی در جهت مسایل روز و وقایع و رخداد های علمی، هنری و ادبی کانادا ارایه دهد.

در مورد کانادا بیشتر بدانیم و بخوانیم، قرار است اطلاعاتی و محتوایی در جهت مسایل روز و وقایع و رخداد های علمی، هنری و ادبی کانادا ارایه دهد. اخبار و فستیوال های هنری همچنین اتفاقات دنیای ادبیات، سینما، تئاتر که برای ما فارسی زبان ها در اقصی نقاط دنیا اعم از کانادا می تواند جذاب باشد. هدف از این وبلاگ معرفی بخشی از فرهنگ در سرزمین کانادا است.

شخصیت ویلیام رایت به عنوان اولین پزشک سیاه پوست در کانادا درخشان و مرموز است.

به گزارش رسانه هدهد کانادا، فرانک مکی، نویسنده در این رابطه می‌گوید که رایت بیشتر به خاطر شکستن سد رنگین پوستان شناخته شده است. زیرا وارد دنیای نخبگان پزشکی سفید پوست در دانشگاه مک گیل در مونترال شده بود.

وی افزود: فکر می‌کنم در آن زمان، ایده‌ای در این رابطه بود ولی انجام نشد.

ویلیام رایت در سال ۱۸۲۷، زمانی که برده‌داری هنوز در کانادا قانونی بود. از پدری سیاه‌ پوست و مادری سفید پوست در شهر کبک متولد شد.

او نه تنها به دلیل رنگ پوست، بلکه به دلیل هوشش از بقیه متمایز بود.

مکی تصریح کرد: او به عنوان شاگرد دکتر که در مک گیل ثبت نام و تدریس می‌کرد و کلاس‌های پزشکی خود را در آنجا شروع کرد.

رایت به عنوان جراح، متخصص زنان و زایمان به کار ادامه داد و به عنوان رئیس بخش فارماکولوژی خدمت کرد-کاری که برای یک مرد سیاه پوست در قرن نوزدهم بی‌سابقه بود.

مکی با بیان اینکه در آن زمان به یک دکتر سیاه پوست اجازه داده نمی‌شود کاری انجام شود‌، افزود: در سال ۱۸۸۲، شاگردان رایت در واقع شکایت کردند که او پیشرفت‌های پزشکی را دنبال نمی‌کند و درخواست کردند که او را حذف کنند و او در نهایت استعفا داد.

ولی هیچ مدرکی مبنی بر ارتباط خروج او با نژادش وجود ندارد.

با این وجود، دوروتی ویلیامز، مورخ خاطرنشان می‌کند که پس از جنگ داخلی ایالات متحده، واکنش‌های زیادی در محوطه دانشگاه‌ها وجود داشت.

ویلیامز افزود: آنچه در مک گیل اتفاق افتاد، زمانی که دانشجویان رای دادند دکتر رایت را کنار بگذارند، در واقع در ایالات متحده، درست در سراسر آمریکا اتفاق افتاده است.

استادان مستعدی که ۵، ۱۰ سال تدریس می‌کردند به همین ترتیب از سمت خود کنار گذاشته شدند.

اما ویلیام رایت هرگز نژاد خود را پنهان نکرد.

او در سال ۱۸۶۱، سرشماری کننده او را به عنوان یک رنگین پوست و در سرشماری سال ۱۹۰۱، او را سیاه پوست معرفی کرد.

با این حال، خواهرزاده بزرگ او، ساندرا استاک، می‌گوید که از رنگ او آگاه نبوده است.

او می‌گوید، در طول سال‌ها داستان‌هایی درباره او شنیده بود، اما تنها پس از انجام آزمایش DNA که نشان داد رایت سیاه‌ پوست است. با وجود اینکه حرفه پزشکی او به پایان رسید، مکی و استاک می‌گویند که هر دو معتقدند میراث ماندگار رایت به خاطر موانعی است که او بخاطر سیاه پوستان بودند در مسیرش داشت، برداشت.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/a-look-at-the-lasting-legacy-of-canada-s-first-black-doctor-william-wright/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۰ ، ۱۹:۲۶
سمیرا مرادی

بومیان اولیه کاپاوه آلبرتای شمالی از کشف ۱۶۹ گور احتمالی با استفاده از رادار نفوذی زمین در محل یک مدرسه شبانه روز سابق خبر دادند.

به گزارش رسانه هدهد کانادا، به گفته این بومیان که در حدود ۳۷۰ کیلومتری شمال غربی ادمونتون ساکن هستند، یک پهپاد تخصصی نیز برای یافتن شواهدی از گورها در سایت سابق ماموریت گروارد استفاده شده است.

سیدنی هالکرو، رئیس این بومیان گفت: ما به یاد داریم که زمانی که فرزندانمان به زور از خانواده‌هایشان و جوامعشان در مدارس مسکونی بومی جاسازی می‌شدند در این جا با چه مصیبت‌هایی مواجه بودند.

وی افزود:

ما همیشه قدردان فداکاری و شجاعت آن‌ها هستیم. این یافته‌هایی که امروز درباره آن صحبت می‌کنیم، تجارب زیسته آن‌ها را تأیید می‌کند.

بخش باستان شناسی در دانشگاه آلبرتا این پروژه را در تلاش برای کمک به درمان جمعی جامعه رهبری کرد.

در گزارش مرحله اول این تحقیق آمده است: این خلاصه مروری بر نتایج حاصل از آغاز سفر طولانی برای یافتن پاسخی برای آنچه برای کودکانی که هرگز به خانه نیامدند، چیست، ارائه می‌کند. نتایج … نشان می دهد که کار بیشتری باید انجام شود.

این گزارش نشان می‌دهد که محققان در یک مرحله ۱۲۹، در یک مرحله دیگر ۸، در یک مرحله ۳۲ گور و در مجموع ۱۶۹ گور پیدا کردند.

این مدرسه شبانه روز که به مدرسه میسیون سنت برنارد نیز معروف است، توسط کلیسای کاتولیک رومی در سال ۱۸۹۴ افتتاح شد و تا سال ۱۹۶۱ فعالیت داشت.

کمیسیون حقیقت و آشتی شهادت بازماندگان را در مورد سوء استفاده جدی و کار یدی در مدرسه شنید.

مرکز ملی حقیقت و آشتی سابقه مرگ ۱۰ دانش آموز در آنجا ردیابی کرده است.

بر اساس گزارش مرکز ملی حقیقت و آشتی، مدرسه مسکونی در گروارد، آلبرتا، در حد فاصل ۴۰۰ کیلومتری شمال غربی ادمونتون، از سال ۱۸۹۴ تا ۱۹۵۷ فعالیت می‌کرد. تا سال ۱۹۴۹، دانشجویان متیس نیمی از کل دانش آموزان را تشکیل می‌دادند.

تحقیقات بیشتر بر تاریخ شفاهی و تحقیقات آرشیوی و همچنین تحقیقات میدانی بیشتر متمرکز خواهد بود.

یک خط بحران ملی مدارس مسکونی هند ایجاد شده است تا از دانش آموزان سابق و افراد آسیب دیده حمایت کند.

https://hodhod.ca/169-potential-graves-found-at-former-northern-alberta-residential-school/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۰۰ ، ۱۵:۴۶
سمیرا مرادی

فیلم The French Dispatch اثر جدید کارگردانی مشهور دنیای استاپ موشن است. کارگردان صاحب سبکی که فیلمش را می‌توان روایتی شاعرانه درباره دنیای روزنامه‌نگاری دانست. دنیایی که با حضور شبکه‌های اجتماعی تحت تاثیر قرار گرفته است و دیگر آن شکوه گذشته را ندارد.

این فیلم سه خط داستانی جداگانه را دنبال می‌کند و بازیگران سرشناس زیادی نیز در آن نقش‌‌ُآفرینی کرده‌‌اند.

گزارش فرانسوی که خود اندرسون از آن به عنوان «نامه‌ای عاشقانه‌ به روزنامه‌نگاران» نام برده بود، بین ماه‌های نوامبر ۲۰۱۸ تا مارس ۲۰۱۹ (آبان تا اسفند ۱۳۹۷) فیلم‌برداری شد و نهایتا پس از چند وقفه روز ۲۲ اکتبر ۲۰۲۱ (۳۰ مهر ۱۴۰۰) رسما روی پرده‌ی سینماهای آمریکا و سایر کشورهای جهان رفت. واکنش اکثر منتقدان به فیلم The French Dispatch مثبت بود و بسیاری از موسیقی متن، طراحی صحنه و بازیگری‌های این فیلم تمجید کردند. فروش ۴۱،۷ میلیون دلاری گزارش فرانسوی نیز از موفقیت تجاری آن خبر می‌دهد.

فیلم گزارش فرانسوی شبیه هیچ فیلم دیگری نیست. زیرا سازنده آن کارگردان خاصی است که سبک فیلم‌سازی و انیمیشن‌سازی او شهرت جهانی دارد. فیلم The French Dispatch به کارگردانی وس اندرسن است.

اثری است برای همه کس و در عین حال برای هیچکس!

این فیلم تشکیل شده از مجموعه داستان‌های کوتاه، یک سکانسِ گیراتر و درگیرکننده‌تر نیاز بود. با این پلاتِ ساختارمندی را می‌بینیم که چفت و بست‌های درست و حسابی دارد؛ یعنی سکانس ابتدایی مقدمه‌چینی‌های لازم را انجام می‌دهد. حال اگر به فیلم گزارش فرانسوی فرصت دهید و چند سکانس ابتدایی را تحمل کنید، در آن زمان است که این فیلم شروع به درخشش می‌کند.

علاقه‌ی وس اندرسن در خلق اثر نمایشی‌ای که رنگ و بویی ادبی دارد را در سایر کارهایش نیز می‌توان دید، اما فیلم گزارش فرانسوی ظاهرا باعث شده تا او کمی در این زمینه اغراق آمیز رفتار کند. فیلم گزارش فرانسوی روی مرز باریکی از واقعیت و تخیل قصه‌اش را روایت می‌کند. این تعادل و بالانس بینِ دو وضعیت شاید در ابتدا کمی کلافه‌کننده به نظر برسد، اما رفته رفته مجذوب می‌شویم به آنچه در حال رخ دادن است. وقایع فیلم الهام گرفته از مقالاتی است که در روزنامه چاپ شده، اما جالب است که خط داستانی فیلم گزارش فرانسوی به سمت و سوی دیگری حرکت می‌کند که به مذاق بیننده‌ها خوش می‌آید. جالب است بدانید که فیلم‌برداری و استفاده از تکنیک‌های مربوط به رنگ باعث شده تا سیرِ پیشرفت ژورنالیسم را به واسطه‌ی همین تغییر رنگ‌ها حس کنیم. فیلم بیننده را به دنیای فرهنگ و هنر دهه ۵۰ و ۶۰ نیویورک و پاریس می‌برد. یعنی همان زمانی که بسیاری از هنرمندان و نویسندگان آمریکایی در جستجوی شکوه نسل گمشده همینگوی و گرترود اشتاین بودند. کاراکترهای فیلم اندرسن شخصیت‌هایی جدی هستند که ما اینجا کاریکاتوری از آنها را می‌بینیم و لحن فیلم به‌طور کلی کمدی است.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/introducing-the-french-dispatch/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۰۰ ، ۱۶:۲۰
سمیرا مرادی

حرکات موزون یکی از انتخاب‌های فوق العاده‌ای است که برای رسیدن به کالری سوزی بیش‌تر و تناسب اندام پیش رو هر فرد قرار دارد. برای این که علی‌رغم کالری سوزی حسابی، انجام چنین فعالیت‌هایی حال روحی افراد را هم خوب خواهد کرد.

بسیاری از اشخاص صبر و حوصله ساعت‌ها دویدن روی تردمیل را نداشته و پس از چند دقیقه حوصله‌شان سر میرود. حرکات موزون می‌تواند جایگزین و تنوع فوق العاده‌ای برای این گروه از اشخاص باشد و انگیزه ورزش کردن آن‌ها را چند برابر کند. بی‌تردید حرکات موزون نیز ورزش بوده و جزء ورزش‌های هیجان‌انگیز و بی‌نظیر شناخته شده محسوب می‌شود. آن هم نه به عنوان یک ورزش ساده، بلکه ورزشی که تمام عضلات و قسمت‌های بدن را درگیر کرده و برای خود ورزش کاملی است.

امروزه درمانگران از طریق رقص با گروه‌های مختلف سنی از کودکان گرفته تا بزرگسالان و افراد مسن، و در موارد گوناگون، برای نمونه در درمان مبتلایان به اعتیاد و یا بیماران مختلف روحی، این روش را بکار می‌گیرند. شما می‌توانید با انجام روزانه 30 دقیقه رقص در خانه سلامت بدن‌تان را بهبود بخشید.

رقصیدن باعث افزایش نیاز اندام‌ها و عضلات به خون می‌گردد. به همین دلیل ضربان قلب در هنگام رقص به میزان موثری افزایش می‌یابد که معمولا بالاتر از صد ضربان در دقیقه است. افزایش ضربان قلب باعث تسریع و تسهیل گردش خون در تمامی عضلات و ارگان‌ها می‌گردد. یعنی علاوه بر بافت‌های حرکتی، به سایر ارگان‌ها مانند قلب، ریه‌ها، طحال و کلیه‌ها نیز خون بیشتری می‌رسد. این امر باعث بهبود عملکرد این ارگان‌ها می‌گردد. مثلا خون با سرعت بیشتر و به شکل موثرتری در رگ‌های غذا دهنده قلب یا عروق کرونری جریان می‌یابد که می‌تواند عامل مهمی در پیشگیری از سکته‌های قلبی باشد.

به طور کلی می‌توانیم بگوییم، رقصیدن شاخه‌ای از ورزش است که هم زمان حاوی حرکات هوازی و بی‌هوازی میشود. یادتان باشد که بدن ما برای حفظ سلامتی و شادابی‌اش احتیاج به ترکیبی از هر دو گروه هوازی و بی‌هوازی دارد. احتمالا برایتان جذاب باشد که بدانید در حین تمرین رقص کدام حرکات هوازی محسوب شده و کدام یک بی‌هوازی است.

هوازی شامل پرش، حرکات ریتم دار به چپ راست و عقب و جلو و چرخش بدن و چرخیدن می‌شود و بی‌هوازی حالت اسکوات در طول رقص، حفظ تعادل و بلند کردن فرد دیگر یا بدن خودتان است. به صورت کلی باید بدانیم که در حین رقصیدن کدام عضله‌ها درگیر می‌شوند.

در قسمت هسته بدن، قدم برداشتن‌ها و تکان دادن میان تنه حسابی عضلات شکم و پهلوهایتان را درگیر خواهد کرد.عضلات بازوها نیز با وجود این‌که بیشتر حرکات در حین رقصیدن، قسمت‌های پایین تنه را درگیر می‌کند ولی بی‌نصیب نبوده و در حین تحرک شما درگیر خواهد شد. عضلات پاهای شما بسیار درگیر می‌شود. بدون شک بیشترین تأثیر رقص روی عضلات پایین تنه شما خواهد بود و عضلات چهارسر ران و همسترینگ فعال خواهد شد. عضلات باسن نیز  در رقص‌هایی مانند هیپ هاپ و باله بر اساس حرکاتی که انجام می‌دهید، عضلات سرینی یا همان ناحیه باسن درگیر خواهد کرد. در نهایت عضلات کمر است که بسیار درگیر می‌شود.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/dancing-is-a-sport-and-treatment/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۰۰ ، ۱۴:۵۵
سمیرا مرادی

سندرم استکهلم یک عارضه یا بیماری روانی است. شاید پیش آمده است که در زندگی خود یا اطرافیانتان افرادی را مشاهده نمایید که هرچند از طرف فردی مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار می‌گیرد اما با این وجود وی این فرد را دوست دارد.

احتمالاً نمونه رایج آن را در روابط زن و شوهری یا والد فرزندی دیده باشید.

برای مثال، مردی دایم همسر خود را مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار می دهد اما زن با وجود این، همسر خود را ترک نمی کند و شاید چندین سال نیز با همین شرایط به زندگی خود ادامه دهد.

سندروم استکهلم یک واکنش روانی است که در آن فرد نسبت به شخصی که او را مورد آزار و اذیت قرار داده، احساس همدردی کرده و در برخی مواقع به او وابسته می‌شود. این سندرم در موارد دیگری مثل همسرآزاری، تجاوز یا سوءاستفاده از اطفال هم ممکن است دیده شود.

این پدیده علاوه بر روابط عاطفی، در روابط دوستانه، خواهر برادری، پدر فرزندی، مدیر کارمندی و به طور کلی هر رابطه‌ای که یکی از طرفین در موضع قدرت و کنترل قرار دارد، ممکن است خودش را نمایان کند. ‌این سندرم بر پایه ترس، تهدید، گروکشی عاطفی، محدودیت و وابستگی مالی، جداسازی فیزیکی یا فکری، القای حس ناامیدی، دیدن دلخوشی‌های کوچیک، توجیه رفتارهای خشن و… شکل می‌گیرد.  ‌

دلیل نامگذاری

وجه تسمیه یا دلیل نام گذاری این سندرم استکهلم به آن خاطر است که در سال ۱۹۷۳ در شهر استکهلم سوئد رویداد عجیبی اتفاق افتاد. چند سارق وارد بانکی شدند و کارمندان آن بانک را به گروگان گرفتند. گروگانگیری به مدت شش روز طول انجامید.

بین پلیس و سارقان مسلح تبادل آتش صورت گرفت و سارقان گروگان‌ها را سپر هجمه آتش پلیس قرار دادند تا پلیس به خاطر اینکه آسیبی به گروگان‌ها نرسد شلیک را متوقف نماید. در نهایت شلیک متوقف شد و در پایان بدون اینکه آسیبی به دو طرف برسد این غائله ختم شد. پس از اتمام گروگانگیری، اتفاقات عجیبی افتاد.

گروگان‌هایی که شش روز در دست سارقان اسیر بودند بدون آنکه از طرف آن‌ها تهدید شده باشند به طرفداری از آن‌ها پرداختند. آن‌ها نه تنها در دادگاه علیه گروگان‌گیرها شهادت ندادند بلکه از رفتارهای پلیس شکایت کردند. جالب‌تر آنکه یکی از گروگان‌ها با سردسته گروه سارقین روابط عاطفی پیدا کرد. و بعدها با وی نیز ازدواج نمود!

فرد قربانی دچار سندرم استکهلم کم‌کم خشونت‌ها را برای خودش توجیه می‌کند. و به این باور می‌رسد که راه فراری ندارد و این زندگی و دیدن خشونت، جزئی از سرنوشت وی است.

در حالی که سرنوشت نیست؛ بلکه فقط نتیجه یک انتخاب اشتباه یا ماندن در یک رابطه اشتباه است.  فرد باید با حمایت نزدیکان و کمک روانشناس از این رابطه بیرون بیاید.

https://hodhod.ca/what-is-stockholm-syndrome-and-how-does-it-develop/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۰۰ ، ۱۶:۲۲
سمیرا مرادی

کتاب عاشق Lover یکی از رمان‌های دوراس است که در هر چه بیشتر مشهور شدن وی نقش مهمی ایفا کرده است.

این کتاب روایتی از سال‌های کودکی مارگریت دوراس است که در ویتنام رخ داده است. داستان در شهری در هندوچین می‌گذرد که مستعمره‌ی سابق فرانسه است و دخترک فرانسوی به واسطه‌ی نژادش و لابد چیز دیگری، در نوجوانی و زودتر از آن که به زنانگیِ کامل برسد به چشم مردان می‌آید. رمان «عاشق» داستانی‌ست از زندگی دخترکی پانزده‌ساله که با مرد بیست‌وهفت‌ساله‌ای آشنا می‌شود و سال‌ها بعد، زمانی که هر دو پیر شده‌اند، مرد را می‌بیند. این دیدار باعث می‌شود که راوی به یاد بیاورد و از او بنویسد.

راوی از دخترک نوجوان بی‌نام می‌نویسد و او را به یاد می‌آورد. دخترک با مادر و دو برادر بزرگ‌ترش زندگی می‌کند و خانواده اوضاع مالی خوبی ندارند.

برادر ارشد همیشه تمام پول‌های خانواده را به باد می‌دهد و دائماً باعث آزار جسمی و روحی برادر کوچک‌تر و خواهرش است، و مادر دیوانه است و در این دیوانگی، تنها برادر بزرگ‌تر را شریک خود حساب می‌کند. فاصله فرهنگی بین مردم محلی و استعمارگران فرانسه در ویتنام به پس زمینه‌ی یک داستان عاشقانه تبدیل شده که پیش از آغاز توسط تاریخ محکوم شده است. شخصیت‌های این داستان بی‌نام هستند. رمان «عاشق» پرتره‌ای متحرک از راوی اول شخص است.

داستان کتاب عاشق، بیان خاطرات و احساسات و دلباختگی است. و سرشار از توصیفات عینی وذهنی است.

در ابتدای داستان، راوی خلاصه‌ایی از حوادث را تعریف می‌کند. سپس به بسط و گسترش آن‌ها می‌پردازد و حتی، در خیلی از جاها به تکرار می‌پردازد.

نویسنده با ذکر سن و سالش و یادآوری آن در همه جای داستان گویی بر تعریف و توضیح اتفاق و یا حوادث خاصی تاکید دارد. بیان خاطرات و همچنین ذکر تاریخ و توضیح شخصیت‌ها سیر منطقی ندارد. زیرا نویسنده یا راوی مدام آن‌ها را پس و پیش می‌کند. و از زمانی به زمان دیگر می‌رود. او همچنین از یکسری دیالوگ‌ها و توصیفات و نقل قول‌‌‌‌‌ها برای اطلاع‌رسانی استفاده می‌کند. رمان با نثری رنج‌آلود و محزون پیش می‌رود و از روایت خطی معمول پیروی نمی‌کند و مدام توالی زمان را به هم می‌ریزد. «عاشق» را به واسطه‌ی همین عدم توالی و نثر درخشان مارگریت دوراس، از مثال‌های خوبی برای رمان مدرن به شمار می‌آورند و منتقدان و خواننده‌های بسیاری در تمام این سال‌ها شیفته‌ی این رمان شده‌اند. رمان عاشق مارگریت دوراس با ترجمه‌‌ی قاسم روبین توسط نشر نیلوفر در ایران منتشر شده است.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/introducing-the-book-lover-by-margaret-duras/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۰۰ ، ۱۵:۲۱
سمیرا مرادی

روز ۲۱ فوریه از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نام‌گذاری شده است. نام‌گذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شده‌است. اما چندی است طی کارزاری توییتری با هشتگی علیه زبان فارسی، از زبان مادری ایرانیان به عنوان وسیله انفصال فرهنگ‌ها و قومیت‌ها در ایران یاد می‌شود.

آغاز ماجرا

داستان از روایت یک کارشناس و فعال اجتماعی گیلک آغاز می‌شود. و در یکی از بخش‌های خبری بی‌بی‌سی، مجری از طریق تماس تصویری از آن کارشناس می‌خواهد تا از رنج و سرکوب نیاموختن زبان مادری‌اش و مشکل‌ساز شدن این مسئله در ارتباط با نسل‌های قبلی به دلیل ندانستن زبان فارسی از یک سو و از سوی دیگر نیاموختن زبان مادری توسط نسل جدید بگوید.

این تکه از گفت‌وگوی این شبکه،با کپشن قندپارسی و کام‌های تلخ؛ روایت رنج اقلیت‌های زبانی ایران با هشتگ #منوفارسی منتشر شد. در این بین شبکه العربیه، ایران اینترنشنال و چند شبکه دیگر هم از مردم خواستند که هشتگ منوفارسی را داغ کنند. و با این کار بین اقوام ایرانی که زبان مشترک فارسی دارند اختلاف بیندازند. البته کاربران ایرانی در مقابل این هشتگ از #قندپارسی استفاده کردند و فارسی زبان ملی کشور دانستند.

از زاویه دیگر رسانه‌ها به نظر می‌رسد ماجرا پس از انتشار یک توییت توسط یک رسانه خارجی شدت گرفت. صفحه العربیه فارسی در توییتر چند روز پیش لینک کارزاری توییتری با عنوان «رنج به دلیل زبان مادری با هشتگ #منوفارسی» را به اشتراک گذاشت و انگار خاکستر ماجرایی کهنه بار دیگر شعله‌ور شد.

به گفته میلاد عظیمی، نویسنده و منتقد ادبی از این هیاهوها نباید دل بد کرد.

بلکه می‌توان از همین تهدیدها فرصت ساخت؛ فرصت تقویت انسجام و وحدت ملی. فرصت بسط وفاق ملی. اگر این کارزاری که ضد ایران و زبان فارسی به راه انداخته‌اند، نتیجه‌اش این باشد که دوستداران ایران و زبان فارسی هشیارتر شوند و بهانه به دست این و آن ندهند، مبارک است. می‌دانم که رندان درهرحال بهانه‌ای خواهند جست اما احتیاط و پرهیز از مواضع تهمت، شرط عقل و حزم است.

علیرضا حسن‌زاده، پژوهشگر و رییس پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری هم در واکنش به این ماجرا نوشت: «فارسی زبان همه اقوام ایرانی‌ست. اخیراً یکی از خبرگزاری‌های خارجی و بیگانه درصدد ایجاد تضاد میان زبان فارسی و زبان‌های اقوام ایرانی بر آمده‌است. با یک فراخوان خواسته تا خاطراتی را که یاد قند فارسی را تلخ می‌کند برای آن ارسال دارند. اما باید گفت که زبان فارسی زبانی نژادی نیست، بلکه زبانی میان‌قومی است که همه اقوام ایرانی از کرد و بلوچ و ترک و تالش و گیلک و مازنی و لر و ترکمن و عرب و بختیاری و غیره در بالندگی و بلوغ آن نقشی غیر‌قابل انکار داشته‌اند.

نقشه پراکندگی قومی ادبیات فارسی با شاعرانی چون شهریار و صائب تبریزی و مولانا و نظامی گنجوی و حزین لاهیجی و سایه و باباطاهر همدانی و غیره شاهد این ادعا است. زبان فارسی آیینه فرهنگ اقوام ایرانی و وحدت و همبستگی انکارناپذیر آنان است، زبانی که در شعر شاعران بزرگی چون حافظ و مولانا به برابری همه انسان‌ها فراتر از رنگ و نژاد تاکید دارد. زبانی که شاعرانی چون گوته اولین بار ایده گفت‌وگوی شرق و غرب را از آن الهام گرفته‌اند.»

حسن‌زاده در واکنش به جریانی که علیه زبان فارسی راه افتاده، آن را گفتمانی سطحی، سیاست‌زده و غیرعلمی می‌داند، بارزترین ویژگی این زبان را «چندصدایی» عنوان می‌کند.

زبان فارسی آیینه از هوییت چند صدایی

زبان فارسی نه‌ تنها ریشه در پیشینه‌ای غنی از فرهنگ، میراث روایی و اساطیر ایرانی که نظام‌های متنوعی را دربر می‌گرفته، دارد. بلکه در مسیر جاده ابریشم یعنی خراسان قرن چهارم، با تنوع فرهنگی و مدارا عجین شد و به این ترتیب، این زبان آیینه‌ای از «هتروگلسیای ایرانی» یعنی هویت چندصدایی ایرانیان شد. به‌همین دلیل هم هست که شاهکارهای ادبیات فارسی چون آثار حافظ، مولانا، عطار و غیره چندصدایی‌ است و انواع تجربه‌های تاریخی، فرهنگی، قومی و محلی را در خود گرد آورده‌است. بر این مبنا، زبان فارسی زبانی میان‌قومی و آیینه میراث میان‌فرهنگی ایرانیان است.

این زبان می‌تواند عرفان و فلسفه عرفانی ایران را که به‌شدت مخالف نژادپرستی و قوم‌مداری ا‌ست، در سبک‌های مختلف نمایندگی کند. زبان فارسی یک زبان میان‌قومی‌ است. پل ارتباط اقوام ایرانی با هم. پل ارتباطی ما با کشورهایی چون افغانستان و تاجیکستان. میراث مشترک ما با هند، ترکیه و غیره. رابطه زبان فارسی با فرهنگ‌های قومی و محلی ما و زبان‌های آن‌ها، رابطه‌ای افقی‌ست و نه عمودی. صدای زبان فارسی هم‌ صدایی افقی را به قول فیلسوفان حوزه هویت در آثار مولانا، حافظ، عطار و غیره نشان می‌دهد. به ‌واقع فرهنگ ایرانی دو خاستگاه آستانه‌ای و چندصدایی برای پایداری و نوزایی هویت خود و تدوام آن داشته‌است.

یکی ادبیات فارسی و دیگری آیین‌های ایرانی.

یکی دارای بعد کلامی چندصدایی‌ است و دیگری بعد غیرکلامی چندصدایی. هر دو این‌ها هم میان‌قومی‌ست، مثل نوروز که انواع مختلف دارد در چشم‌انداز آیین و زبان فارسی؛ نوروز کُردی، نوروز چوپانی، نوروز خلیج فارس یا همان نوروز دریایی و صیادی. زبان فارسی در عین حال منابع تاریخی مختلفی برای رشد و پویایی خود داشته، تاریخ و میراث روایی پیش و پس از اسلام. بنابراین زبان فارسی هرگز رقیب زبان‌های اقوام ایرانی نبوده، بلکه همزاد، برادر و خواهر تنی آن‌ها بوده‌است.

به گفته رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی درباره چندزبانگیِ جوامع مختلف و لطمه‌های احتمالیِ گستره و تنوعِ زبان‌های قومیتی به فارسی و به دیگر زبان‌های رایج در ایران: دو جریان غلط در رابطه با این موضوع وجود دارد؛ یکی کسانی‌که جایگاه میان‌قومی و میان‌فرهنگی و ملی زبان فارسی را انکار می‌کنند و دیگری کسانی‌که زبان‌های قومی و محلی ایران را منبع تهدید برای فارسی می‌دانند. هر دو این دیدگاه‌ها به‌دور از نگاهی منصفانه و علمی‌ست.‌

این مرز بسته‌ای که در این دو تفسیر کشیده می‌شود در تضاد با واقعیت‌های تاریخی، کهن و باستانی همزیستیِ زبان‌های ایرانی با هم قرار دارد. زبان‌های محلی و قومی باعث غنای زبان فارسی شده‌اند کمااین‌که برعکس. شکل کاربرد زبان در ایران و هویت زبانی ایرانیان چندزبانگی به‌عنوان واقعیتی ‌کهن و قدیمی‌ست، یعنی توانایی همزمان صحبت کردن به چند زبان‌. این از گذشته وجود داشته و متأخر نیست. جوامع چندزبانه جوامعی هستند که در آن‌ها اقوام قدرت تکلم به چند زبان را دارند.

اصلاح سیاست‌های زبانی

به گفته حسن‌زاده باید در زمینه سیاست‌های زبانی، سرمایه نمادین زبان‌های اقوام ایرانی بالا برود. یکی از این راه‌ها ایجاد جایزه‌های معتبر ادبی برای زبان‌های اقوام ایرانی‌ست. لازم است در تقویم ملی‌مان برای شاعران اقوام ایرانی که نماد وحدت اقوام هستند چون شهریار، مختوم‌قلی، امیر پازواری، شرفشاه و غیره روزی برای بزرگداشت و تجلیل در سطح ملی تعیین شود. جایزه مهرگان ادب به رمان‌ها و داستان‌هایی که به زبان اقوام ایرانی نوشته می‌شود، اختصاص می‌یابد.

جوایز آل‌احمد، واو، احمد محمود، گلشیری و غیره هم می‌توانند این کار  را انجام دهند. یونسکو باید زبان‌های اقوام ایرانی را در لیست میراث مکتوب ثبت کند. صدها عنصر میراث ناملموس که عناصری به زبان‌های کردی، گیلکی، ترکی، بلوچی، ترکمنی، عربی و غیره هستند به‌عنوان گنجینه میراث ناملموس کشور ما بدون هیچ‌گونه تبعیضی از سوی مدیریت ثبت معاونت میراث فرهنگی ثبت شده‌است. این اقدام ارزشمندی‌ست. در مورد جایزه‌ها، جایزه شهریار می‌تواند برای شعر اقوام ایرانی اختصاص یابد و جایزه نظامی گنجوی برای ادبیات ایران از فارسی تا سایر زبان‌های اقوام ایرانی که الهام‌بخش صلح و وحدت اقوام و ملل باشد.

غنای ادبیات فارسی که مملو از تلمیحات، تعابیر و ظرایف شوق‌انگیز و منطبق و سازگار با فطرت انسان‌هاست.

در دنیای امروز، همچنان جان و روان مخاطبان و علاقه‌مندان خود را تحت تاثیر قرار می‌دهد و بدون شک زبان فارسی یکی از خوش‌آهنگ‌ترین زبان‌هاست که گوش کسانی را هم که به این زبان مسلط نیستند، می‌نوازد. بدون شک می‌توان گفت ادبیات فارسی یکی از مهمترین حلقه‌ها در سلسله آثار ادبیات جهانی و گوهری ممتاز در شرق زمین و دنیای اسلام است که در واقع محصول فرایندی عظیم از برخوردها و تاثیرپذیری‌های متقابل است که در طول قرن‌ها انجام پذیرفته و آن را به یکی از بزرگترین میراث‌ فرهنگی بشریت تبدیل کرده است.

در حال حاضر در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا، زبان فارسی آموزش داده می‌شود که این خود گواهی بر غنای ادب فارسی و جایگاه والای آن در میان دیگر زبان‌های ملل است که منشا این اهمیت هم به دانش و بینش و فرهنگ بالای مردم ادیب این مرز و بوم، از گذشته تا حال باز می‌گردد

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://blog.ir/panel/madamcartie/post_edit/#new

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۳۳
سمیرا مرادی

https://hodhod.ca/%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87/

لینک پادکست فقط برای من برقص در رسانه هدهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۵۹
سمیرا مرادی

همانطور که پیشتر از این اشاره شد بین بیماری افسردگی و غمگینی تفاوت فاحشی وجود دارد. امّا غمگین بودن و اندوه شدید چنانچه با علائم دیگری همراه شود و ادامه یابد نشانگر بیماری افسردگی است و نیاز به درمان دارد. این علائم بر طبق نظر انستیتوی ملی سلامت روانی آمریکا که از مراجع مورد وثوق محققین و متخصصین می باشد به شرح زیر است. به نظر این انستیتو افراد با اختلالات افسردگی دارای علائم یکسانی نیستند. برخی از علائم در برخی بیماران شدیدتر و در برخی ضعیف تر است.

  • مشکل در تمرکز، یادآوری جزئیات و تصمیم‌گیری
  • خستگی و کاهش انرژی
  • احساس گناه، بی‌ارزشی و یا درماندگی
  • بدون امید به آینده و بدبینی
  • بیخوابی، بیدار شدن صبح زود و یا خواب زیاد
  • بیقراری و نا‌آرامی
  • ازدست دادن علاقه به فعالیت‌های لذت بخش، شامل رابطه جنسی و …
  • از دست دادن لذت به زندگی
  • پرخوری عصبی و یا کاهش اشتها
  • سردرد، گرفتگی عضلات و یا مشکلات گوارشی
  • کاهش میل جنسی
  • گریه کردن بدون هیچ دلیل خاصی

از علائم دیگری نیزی می توان به شرح زیر نام برد :

  • گوشه گیری، دوری جستن از فعالیت های اجتماعی و عدم حضور در میان همسالان و خانواده و دوستان
  • فکر خودکشی
  • فکر مرگ
  • کاهش شدید اعتماد به نفس و ایراد گیری مدام از عملکرد خود و احساس عدم موفقیت در میدان رقابت با دیگران
  • تحریک پذیری بالا و پرخاشگری و عصبانیت

هر گاه وضعیت روانی و جسمانی فرد همزمان، همراه با چند تا از علائم فوق باشد زنگ خطری است که جستجوی راه درمان مناسب را می طلبد. همه انسانها در وضعیت های اضطراری و به مدت کوتاه برخی از این علائم را همراه دارند، ولی ادامه آن در مدت طولانی و ایجاد اختلال در عملکردهای اجتماعی و اقتصادی فرد نشانگر آن است که با بیماری افسردگی روبرو است و باید به درمان آن پرداخت.

علائم افسردگی در توزیع سنی نیز متفاوت می باشد. مثلاً جوانان و نوجوانان علائم خاصی از خود نشان می دهند که می توان به این موارد اشاره کرد : اضطراب، عصبانیت و دوری از اجتماع. امّا در کودکان نشانه های دیگر مانند بد خوابی و کم خوابی همراه با عدم علاقه به انجام امور روزانه بروز می نماید.

شدّت افسردگی در افراد نیز متفاوت است در برخی علائم شدید و به راحتی می توان تشخیص داد که فرد دچار افسردگی می باشد. ولی در برخی افراد نشانه ها کمتر در ظاهر دیده می شود و خودشان نیز متوجه نمی شوند که چرا غمگین هستند و نمی توانند کارهای روزانه را درست انجام دهند.

دلایل بروز بیماری افسردگی :

عوامل زیست شناختی :

  1. عوامل ژنتیکی : برای مثال برخی تحقیقات نشان می دهند که در دو دوقلوهای تک تخمکی بیماری افسردگی شایع تر است.
  2. داروها : استفاده طولانی مدت از برخی داروها باعث بروز بیماری افسردگی می شود.
  3. بیماریها : مانند بیماریهای مزمن قلبی وعروقی، سرطان, آلزایمر و بیماریهای خاص که یا درمانی ندارندو بیمار باید در طول عمر دارو مصرف کند و یا درمان آن طولانی مدت می باشد. کم کاری برخی غدد از جمله غده تیروئید می تواند فرد را مستعد بیماری افسردگی نماید.
  4. عمل جراحی سنگین که منجر به تغییرات زیاد در ساختمان بدن می شود مثل عمل جراحی پستان در خانمها به علت بیماری سرطان.

علل روانی اجتماعی :

استرس : یکی از اثر گذارترین عوامل ایجاد زمینه برای بروز بیماری افسردگی در انسان بشمار
می رود. استرسی ناشی از جدا شدن از اجتماع، از دست دادن عزیزان، از دست دادن شغل و شرایط نامساعد اقتصادی.

بیماریهای روانی مانند اضطراب، عقب ماندگی ذهنی، فراموشی و اختلال خوردن و سوء مصرف مواد مخدر

عوامل اجتماعی :

نارضایتی از وضعیت موجود جامعه و نابسامانی های اجتماعی. تغییر شدید نقش ها و جابجای طبقه اجتماعی فرد به علت از دست دادن شرایط اقتصادی و اجتماعی مناسب. از هم پاشیدن ساختار خانواده، از هم پاشیدگی نظم اجتماعی در اثر تحولات سیاسی و اقتصادی که بر تمامی شئون زندگی افراد اثر می گذارد از عمده عوامل ایجاد بروز بیماریهایی مانند افسردگی می باشند.

شکست فرد در زندگی مشترک و ارتباطش با همسر، نیز از عوامل موثر در بروز بیماری افسردگی است.

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/%d8%a8%db%8c%d9%85%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%b1%d8%af%da%af%db%8c-%d9%85%d9%87%d8%a7%d8%ac%d8%b1%db%8c%d9%86/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۱۱
سمیرا مرادی

حملات پانیک در واقع نوعی پاسخ به شرایط استرس‌زا هستند و مکانیزم آنها در حقیقت یک واکنش تکاملی بدن است که به آن اصطلاحاً (fight-or-flight response ) می‌گویند، پاسخی حاد به استرس است. پانیک به زبان ساده یعنی اضطراب بسیار شدید که به صورت ناگهانی ایجاد می‌شود و به اوج می‌رسد و معمولا در کمتر از 30 دقیقه تمام می‌شود.

بسیاری از مبتلایان با شروع علایم به سمت اورژانس حرکت می‌کنند اما وقتی به اورژانس می‌رسند حالشان بهتر شده است.

این اضطراب شدید می‌تواند در شرایط مختلفی ایجاد شود. مثلا فردی که به شدت از مار می‌ترسد اگر ماری در خانه خود ببیند، ممکن است دچار حمله پانیک (یا همان ترس شدید) شود. یا فردی از که اضطراب صحبت کردن در جمع دارد وقتی در برابر جمعی قرار می‌گیرد ممکن است دچار حمله پانیک شود.

علائم حمله پانیک یا panic attack

  1. افزایش ضربان قلب
  2. احساس نفس تنگی و سخت نفس کشیدن
  3. احساس درد در قفسه سینه یا سنگینی قفسه سینه
  4. لرزش درونی با بیرونی
  5. احساس مسخ شخصیت و مسخ واقعیت (انگار خودم نیستم)
  6. حالت تهوع
  7. ترس از دست دادن کنترل خود
  8. عرق کردن بیش از حد
  9. ترس از مرگ
  10. ترس از غش کردن
  11. ترس از دیوانه شدن

اگر دچار پانیک اتک شدیم آن را چگونه کنترل کنیم؟

تنفس آرام و عمیق: در برخی موارد طی حمله پانیک، تنفس بیش از حد باعث کاهش سطح دی‌اکسید‌کربن در خون شده و ضربان قلب را بالاتر می‌برد. این موارد باعث ایجاد سرگیجه یا غش می‌شوند. با تنفس آرام و عمیق می‌توان این اثرات را از بین برد.

عدم مقابله با حس ترس: تلاش برای جلوگیری از اضطراب باعث افزایش آن شده و حمله پانیک را بدتر می‌کند. در عوض باید سعی کرد این احساس اضطراب را بدون قضاوت کردن پذیرفت.

از بین بردن حمله: ادامه فعالیت به جای تلاش برای فرار کردن و ایجاد حواس پرتی اقدام مناسب‌تری است. در واقع باید در لحظه حضور داشت تا احساس هراس و وحشت فروکش کند.

تمرکز حواس در لحظه حال: هوشیار بودن باعث ایجاد حواس پرتی از اضطراب و پانیک می‌شود.. اشاره کردن به پنج منظره، چهار بو و سه صدا از جمله این روش‌ها هستند. روش دیگر شمردن تعداد اشیا اطراف خود است

 

این نوشته برگزفته از مقاله ای منتشر شده در سایت رسانه هدهد به آدرس زیر است:

https://hodhod.ca/how-we-react-to-panic-attac/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۰۷
سمیرا مرادی